گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۳۲

کی پیچ وخم از طبع هوسناک برآید
این ریشه محال است ازین خاک برآید
ازصافی سرچشمه شود آب روان صاف
دل پاک چو گردید نفس پاک برآید
پر نور کند چون نفس صبح جهان را
آهی که به صدق از جگر چاک برآید
بر بیغمی باده انگوردلیل است
اشکی که ز شادی ز رگ تاک برآید
قارون گرانجان سبک از خاک برآمد
تا دانه ما کی ز ته خاک برآید
از گریه گره گر ز رگ تاک شود باز
غم نیز به اشک از دل غمناک برآید
نتوان عرق از سنگ گرفتن به فشردن
ابرام محال است به امساک برآید
کوته بود از دامن رعنایی آن سرو
گر آه جگر سوز به افلاک برآید
صائب سخنی کز دل بی مغز تراود
دودی است که از بوته خاشاک برآید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی پیچ وخم از طبع هوسناک برآید
این ریشه محال است ازین خاک برآید
هوش مصنوعی: هیچگاه از طبیعت پر از خواسته‌های سرکش و پرپیچ و خم، چیزی خوب و نیکو به دست نمی‌آید و این امکان‌پذیر نیست که از این خاک، نتیجه‌ای مثبت و سازنده به وجود آید.
ازصافی سرچشمه شود آب روان صاف
دل پاک چو گردید نفس پاک برآید
هوش مصنوعی: آب زلالی که از چشمه می‌جوشد، نشان‌دهنده‌ی دل پاک است. وقتی انسان نیت و فکرش پاک باشد، سخنان و اعمال خوب از او به‌وجود می‌آید.
پر نور کند چون نفس صبح جهان را
آهی که به صدق از جگر چاک برآید
هوش مصنوعی: آه و ناله‌ای که از عمق دل و به صداقتی راستین بلند شود، چون صبح، جهان را روشن و نورانی می‌سازد.
بر بیغمی باده انگوردلیل است
اشکی که ز شادی ز رگ تاک برآید
هوش مصنوعی: در غم و اندوه، شادی باعث می‌شود که اشکی از خوشحالی از رگ‌های تاک سرازیر شود.
قارون گرانجان سبک از خاک برآمد
تا دانه ما کی ز ته خاک برآید
هوش مصنوعی: قارون با ثروت و جایگاهش از خاک برآمد، اما آیا ما هم به زودی از خاک خود، به مانند او، رویش خواهیم داشت و به کامیابی خواهیم رسید؟
از گریه گره گر ز رگ تاک شود باز
غم نیز به اشک از دل غمناک برآید
هوش مصنوعی: اگر اشک از قلبی غمگین بیرون بیاید، حتی اگر دردی به خاطر رگ تاک ایجاد شود، باز هم غم خود را به صورت اشک نشان خواهد داد.
نتوان عرق از سنگ گرفتن به فشردن
ابرام محال است به امساک برآید
هوش مصنوعی: نتوان از سنگ عرق گرفت، زیرا به سختی می‌توان از ابرها آب گرفت. این یعنی برخی چیزها به آسانی به‌دست نمی‌آیند و نیاز به تلاش و شرایط خاصی دارند.
کوته بود از دامن رعنایی آن سرو
گر آه جگر سوز به افلاک برآید
هوش مصنوعی: اگر آهی از دل سوخته‌ی ما به آسمان برود، دیگر زیبایی آن سرو را نمی‌توانیم در دامنش ببینیم.
صائب سخنی کز دل بی مغز تراود
دودی است که از بوته خاشاک برآید
هوش مصنوعی: سخنی که از دل بی‌فکر و بدون تأمل بیرون می‌آید، مانند دودی است که از یک بوته‌ی بی‌ارزش و خشک بلند می‌شود.