گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳۷۰

رخسار ترا خط نتوانست نهان کرد
بی پرده تر این آینه را آینه دان کرد
می شد به شکر پسته ازین پیش حصاری
شکر لب نو خط تودر پسته نهان کرد
رفتار تو از آب روان گرد بر آورد
رخسار تو خون در جگر لاله ستان کرد
بر تنگ شکر غیرت من تلخ کند عیش
هر چند مرا تنگدل آن غنچه دهان کرد
روشن شد ازان صفحه رخسار سوادم
آن خط بنا گوش مرا حاشیه دان کرد
فریاد که نتوان دل صد پاره مارا
شیرازه درین باغ چو اوراق خزان کرد
حاشا که پر از گوهر سیراب نسازد
صائب چو صدف آن که مرا پاک دهان کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخسار ترا خط نتوانست نهان کرد
بی پرده تر این آینه را آینه دان کرد
هوش مصنوعی: صورت تو را هیچ خطی نمی‌تواند پنهان کند، این آینه را عریان‌تر از آن می‌داند که بخواهد چیزی را بپوشاند.
می شد به شکر پسته ازین پیش حصاری
شکر لب نو خط تودر پسته نهان کرد
هوش مصنوعی: قبل از این، می‌توانستیم با شکر پسته حصاری ایجاد کنیم که لب‌های شیرین و نازک تو را پنهان کند.
رفتار تو از آب روان گرد بر آورد
رخسار تو خون در جگر لاله ستان کرد
هوش مصنوعی: رفتار تو مانند جریانی از آب است که بر روی چهره‌ات نمایان شده و باعث می‌شود قلب گل لاله به تپش بیفتد و خون در آن جاری شود.
بر تنگ شکر غیرت من تلخ کند عیش
هر چند مرا تنگدل آن غنچه دهان کرد
هوش مصنوعی: شکر و شیرینی زندگی من به خاطر غیرتم تلخ می‌شود، هرچند که آن غنچه لب، دلم را به‌درد می‌آورد.
روشن شد ازان صفحه رخسار سوادم
آن خط بنا گوش مرا حاشیه دان کرد
هوش مصنوعی: از چهره زیبای او فهمیدم که چقدر برای من ارزشمند است، آن نشانه‌ای که در کنار گوشم باقی مانده، مرا به یاد او می‌اندازد.
فریاد که نتوان دل صد پاره مارا
شیرازه درین باغ چو اوراق خزان کرد
هوش مصنوعی: فریاد بزنید که دل ما به اندازه صد پاره شده است، چرا که این باغ مانند برگ‌های پاییز خراب شده است.
حاشا که پر از گوهر سیراب نسازد
صائب چو صدف آن که مرا پاک دهان کرد
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌تواند صدفی که پر از جواهر است، کسی را سیراب کند که با زبان پاک خود مرا مورد مهر و محبت قرار داده است.