گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳۶۷

از بس عرق از چهره گلفام تو گل کرد
چون پشت لب سبزخطان بام تو گل کرد
خونم چو می از لعل می آشام تو گل کرد
در شیشه من جوش زد از جام تو گل کرد
در پرده پیغام کسی بوسه نداده است
این معنی پوشیده ز پیغام تو گل کرد
در لعل بتان آب شد از شرم شکر خند
زین نوش که از تلخی دشنام تو گل کرد
خار سردیوار به بی‌برگی من نیست
از گریه من گرچه دروبام تو گل کرد
داغ جگر تشنه ما سوخته جانان
تبخال شد از لعل می آشام تو گل کرد
هرچند که از خواب شود فتنه زمین گیر
صد فتنه خوابیده ز بام تو گل کرد
رحمی به تهیدستی ما ساده دلان کن
کز شوره زمین تخم در ایام تو گل کرد
مپسند به من تهمت آزادی ازین بیش
کز دانه اشکم قفس ودام تو گل کرد
در فکر سرانجام من سوخته دل باش
اکنون که خط نیک سرانجام تو گل کرد
در قبضه فرمان نبود توسن سرکش
ناکامی من از دل خودکام تو گل کرد
هرچند که در پرده الفاظ نهفتم
از نامه سربسته من نام تو گل کرد
نیلی ز تماشا نشود هیچ سمنبر
این فاخته از سرو گل اندام تو گل کرد
صائب همه رنگین سخنان مست وخرابند
زین باده گلرنگ که از جام تو گل کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بس عرق از چهره گلفام تو گل کرد
چون پشت لب سبزخطان بام تو گل کرد
هوش مصنوعی: به‌خاطر عرقی که از چهره زیبای تو سرازیر شد، به‌طرزی ماژیک مانند بر روی لب‌های سبز بی‌خودی که بر بام تو قرار دارد، گل می‌نشیند.
خونم چو می از لعل می آشام تو گل کرد
در شیشه من جوش زد از جام تو گل کرد
هوش مصنوعی: خون من مانند شراب قرمز از لعل تو در شیشه‌ام به جوش آمد و به خاطر تو مانند گلی شکوفا شد.
در پرده پیغام کسی بوسه نداده است
این معنی پوشیده ز پیغام تو گل کرد
هوش مصنوعی: در پنهان، پیغامی از طرف کسی وجود دارد که بوسه‌ای نخورده است و این معنا به‌طور ناخودآگاه از پیام تو نمایان شده است.
در لعل بتان آب شد از شرم شکر خند
زین نوش که از تلخی دشنام تو گل کرد
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و زیبایی لب‌های پر از شکر بت‌ها، اشک میریزم. با این حال، من از تلخی سخنان تو که مرا آزار داد، به گل تبدیل شدم.
خار سردیوار به بی‌برگی من نیست
از گریه من گرچه دروبام تو گل کرد
هوش مصنوعی: خارهایی که به دیوار چسبیده‌اند، از بی‌برگی من ناشی نمی‌شوند؛ هرچند که اشک من باعث شده در باغ تو گل بروید.
داغ جگر تشنه ما سوخته جانان
تبخال شد از لعل می آشام تو گل کرد
هوش مصنوعی: عشق و درد ناشی از آن، به شدت در وجود ما تأثیر گذاشته و جان ما را به شدت تحت فشار قرار داده است. نوشیدن شرابی که از زیبایی محبوب سرچشمه می‌گیرد، همچون گلی زیبا در دل ما شکوفا شده است.
هرچند که از خواب شود فتنه زمین گیر
صد فتنه خوابیده ز بام تو گل کرد
هوش مصنوعی: هرچند که زمین از خواب خود بیدار شود و فتنه‌ها را به پا کند، اما صدها فتنه در خواب هستند و در سایه‌ی تو شکوفا می‌شوند.
رحمی به تهیدستی ما ساده دلان کن
کز شوره زمین تخم در ایام تو گل کرد
هوش مصنوعی: لطفاً به ما که دل‌های ساده‌ای داریم، رحم کن و به فقر و نیاز ما توجه کن. زیرا از دل‌های خشک و بی‌محتوا، در زمان تو، زندگی و زیبایی سر برآورده است.
مپسند به من تهمت آزادی ازین بیش
کز دانه اشکم قفس ودام تو گل کرد
هوش مصنوعی: از من تهمت آزادی را نپسند، چرا که از دانه اشکم، قفس و دام تو گل کرده است.
در فکر سرانجام من سوخته دل باش
اکنون که خط نیک سرانجام تو گل کرد
هوش مصنوعی: در حال حاضر، به خاطر خوبی‌های تو و موفقیت‌هایی که به دست آوردی، من به شدت نگران آینده‌ام هستم و دلم گرفته است.
در قبضه فرمان نبود توسن سرکش
ناکامی من از دل خودکام تو گل کرد
هوش مصنوعی: نمی‌توانستم بر اسب سرکش ناکامی خود مسلط شوم، زیرا این احساس ناامیدی از دل تو که خودخواهی می‌کنی، نشأت گرفته است.
هرچند که در پرده الفاظ نهفتم
از نامه سربسته من نام تو گل کرد
هوش مصنوعی: هرچند که نام تو را در کلمات پنهان کرده‌ام، اما در حقیقت، همین نام تو در دل نوشته‌ام جلوه‌گر شده است.
نیلی ز تماشا نشود هیچ سمنبر
این فاخته از سرو گل اندام تو گل کرد
هوش مصنوعی: هیچ گلی نمی‌تواند به زیبایی و شکوه انداز تو باشد، حتی فاخته‌ای که از سروهای سبز به تماشا می‌نشیند.
صائب همه رنگین سخنان مست وخرابند
زین باده گلرنگ که از جام تو گل کرد
هوش مصنوعی: تمامی سخنان رنگارنگ و شاداب زاییده از نشئگی و خرابی هستند، مانند باده‌ای خوش‌رنگ که از جام تو به گل تبدیل شده است.