غزل شمارهٔ ۴۲۱۱
مهر لب مرا می منصور نشکند
زنجیر موج باده پر زور نشکند
از درد عشق چون دل رنجور نشکند
چون زیر کوه قاف پر مور نشکند
از کاسه سر نگون دگران فیض می برند
هرگز خمار نرگس مخمور نشکند
پا چون شراب بر سر مستان نمی نهد
در زیر پا سری که چو انگور نشکند
عاجز نواز باش که در دیده هاشکر
شیرین ازان بود که دل مور نشکند
مرهم چه می کند به دل داغدار ما
این تب ز سردمهری کافور نشکند
آتش ز چوب خشک سرافراز می شود
از دار پشت رایت منصور نشکند
بی مرکزست دایره عیش ناتمام
شان عسل حقارت زنبور نشکند
چون تر شود ز آب گره سختترشود
مهر حجاب را می پر زور نشکند
لاف بزرگی از تو پسندیده است اگر
بر یکدگر ترا دهن گور نشکند
چرخ نشاط کاسه سایل نمی زند
تا سنگ فتنه کاسه فغفور نشکند
آزاده آن رونده که با کوههای درد
در زیر پای او کمر مور نشکند
ما می ز کاسه سر منصور خورده ایم
صائب خمار ما می انگور نشکند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مهر لب مرا می منصور نشکند
زنجیر موج باده پر زور نشکند
هوش مصنوعی: محبت لب من را نمیشکند، مانند زنجیر که موج قوی شراب را نمیشکند.
از درد عشق چون دل رنجور نشکند
چون زیر کوه قاف پر مور نشکند
هوش مصنوعی: از درد عشق، دل زخمی و رنجور نمیشود، مانند اینکه زیر کوه قاف، هیچ موری نمیشکند.
از کاسه سر نگون دگران فیض می برند
هرگز خمار نرگس مخمور نشکند
هوش مصنوعی: افراد دیگر از ناتوانی و مشکلهای دیگران بهرهبرداری میکنند، اما هرگز تأثیر و زیبایی که ناشی از عشق و جذابیت خاصی است را از بین نمیبرند.
پا چون شراب بر سر مستان نمی نهد
در زیر پا سری که چو انگور نشکند
هوش مصنوعی: پای کسی که عشق و شوق دارد، مانند شراب بر سر مستها قرار نمیگیرد. او زیر پای خود نمیگذارد سَر را که به سادگی نشکند، مانند دانههای انگور.
عاجز نواز باش که در دیده هاشکر
شیرین ازان بود که دل مور نشکند
هوش مصنوعی: با تواضع و مهربانی برخورد کن، چرا که در نگاه او همانطور که شکر شیرین است، دل مور را نمیشکند.
مرهم چه می کند به دل داغدار ما
این تب ز سردمهری کافور نشکند
هوش مصنوعی: مرهم چه سودی دارد وقتی دل ما از غم و درد میسوزد؛ این تب و داغی که از بیمحبتی و سردی عاطفی ناشی شده، با هیچ چیزی از بین نمیرود.
آتش ز چوب خشک سرافراز می شود
از دار پشت رایت منصور نشکند
هوش مصنوعی: آتش از چوب خشک شعلهور میشود و این نشان میدهد که حتی از چیزهای بیارزش هم میتوان به قدرت و انرژی رسید. اگر کسی در اوج قدرت باشد، نمیتوان او را شکست داد.
بی مرکزست دایره عیش ناتمام
شان عسل حقارت زنبور نشکند
هوش مصنوعی: زندگی و خوشیهایی که به طور کامل شکل نمیگیرند، مثل دایرهای بدون مرکز است. همچنین، زنبور هرگز به خود اجازه نمیدهد که در عرصهای که ناتوانیاش را به تصویر میکشد، به عسل خود سکته بزند.
چون تر شود ز آب گره سختترشود
مهر حجاب را می پر زور نشکند
هوش مصنوعی: زمانی که چیزها مرطوب میشوند، ممکن است گرهها و مهرههایشان محکمتر و سفتتر شوند و دیگر به راحتی قابل باز شدن نباشند. بنابراین، فشار بر روی مسائل یا مشکلات نمیتواند به سادگی آنها را حل کند.
لاف بزرگی از تو پسندیده است اگر
بر یکدگر ترا دهن گور نشکند
هوش مصنوعی: اگر شما به همدیگر به خوبی احترام بگذارید و ارتباطی دوستانه داشته باشید، نباید از کلام و رفتار بزرگنمایی بپرهیزید، چون در این صورت، هیچ چیز نمیتواند ارتباط شما را خراب کند.
چرخ نشاط کاسه سایل نمی زند
تا سنگ فتنه کاسه فغفور نشکند
هوش مصنوعی: تا زمانی که اوضاع و احوال خوب و خوش است، کسی نگران مشکلات و فتنهها نیست؛ اما اگر سنگ مشکلات به کاسه خوشیها ضربه بزند، آن وقت همه چیز تغییر خواهد کرد و نشانههای آشفتگی و نگرانی نمایان میشود.
آزاده آن رونده که با کوههای درد
در زیر پای او کمر مور نشکند
هوش مصنوعی: آزاد واقعی کسی است که در مسیر زندگی، با وجود مشکلات و چالشهای بزرگ، هرگز ناامید نمیشود و از قدرت و ارادهاش کم نمیکند.
ما می ز کاسه سر منصور خورده ایم
صائب خمار ما می انگور نشکند
هوش مصنوعی: ما از سر منصور که در آن نوشیدنی هست، مینوشیم؛ صائب، به ما خمار نمیرسد چون ما از شراب انگور مینوشیم و نشکستهایم.