گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۰۷

عاشق حذر ز دیده اختر نمی کند
از آتش احتراز سمندر نمی کند
عارف ز شاهدان مجازست بی نیاز
دریاکش التفات به ساغر نمی کند
نتوان فریفت تشنه دیدار را به آب
عاشق نظر به چشمه کوثر نمی کند
داغی که هست در جگر قدردان عشق
با آفتاب وماه برابر نمی کند
نقصان کمال می شود از کیمیای خلق
خامی خلل به قیمت عنبرنمی کند
چون تیرگی نمی رود از داغ لاله زار
دل را سیاه اگر می احمر نمی کند
آن را که همچو برق بود تیغ آتشین
اندیشه از سیاهی لشکر نمی کند
با یک دل این فغان که من زار می کنم
با صد دل شکسته صنوبر نمی کند
در کندن بنای گرانسنگ ظالمان
سیلاب کار یک مژه تر نمی کند
بر سنگ آبگینه خود تا نمی زند
لب تر ز آب خضر سکندر نمی کند
از آه روشنایی دل بیش می شود
اندیشه این چراغ ز صرصر نمی کند
سخت است پاک ساختن دل ز آرزو
صیقل علاج ریشه جوهر نمی کند
صائب به روی هر که در دل گشوده شد
چشم امید حلقه هر در نمی کند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق حذر ز دیده اختر نمی کند
از آتش احتراز سمندر نمی کند
هوش مصنوعی: عاشق از خطرات و تماشا نمی‌ترسد و همچون سمندر که در آتش می‌سوزد، از عشق و احساسات خود دوری نمی‌کند.
عارف ز شاهدان مجازست بی نیاز
دریاکش التفات به ساغر نمی کند
هوش مصنوعی: عارف از دیدن زیبایی‌های دنیا بی‌نیاز است و به جای توجه به چیزهای ظاهری، مانند شراب در جام، به عمق و حقیقت می‌نگرد.
نتوان فریفت تشنه دیدار را به آب
عاشق نظر به چشمه کوثر نمی کند
هوش مصنوعی: نمی‌توان کسی را که لحظه‌ای منتظر دیدار معشوق است با آب فریب داد، زیرا چشم عاشق به چشمه کوثر دوخته شده و فقط به آن می‌اندیشد.
داغی که هست در جگر قدردان عشق
با آفتاب وماه برابر نمی کند
هوش مصنوعی: عشقی که در دل احساس می‌شود، آن‌قدر ارزشمند و عمیق است که نمی‌توان آن را با هیچ چیزی مانند آفتاب و ماه مقایسه کرد.
نقصان کمال می شود از کیمیای خلق
خامی خلل به قیمت عنبرنمی کند
هوش مصنوعی: نقصان به کمال تبدیل می‌شود و از طلای اصلی ترکیب‌های ناپخته تنها اشکالی ایجاد می‌شود که قیمت آن به اندازه عنبر هم نمی‌ارزد.
چون تیرگی نمی رود از داغ لاله زار
دل را سیاه اگر می احمر نمی کند
هوش مصنوعی: وقتی که تاریکی از دل نمی‌رود و غم و اندوه مانند داغی بر دل نشسته، حتی اگر شراب هم نوشیده شود، خوبی و سرخی نمی‌تواند دل را شاد کند.
آن را که همچو برق بود تیغ آتشین
اندیشه از سیاهی لشکر نمی کند
هوش مصنوعی: کسیکه مانند برق تند و سریع است، با تفکر تیز و آتشینش، نمی‌تواند تحت تاثیر گروه‌های بی‌فکر و ناتوان قرار گیرد.
با یک دل این فغان که من زار می کنم
با صد دل شکسته صنوبر نمی کند
هوش مصنوعی: من با تمام وجودم فریاد می‌زنم و حال نزارم را بیان می‌کنم، اما درخت صنوبر با صد دل شکسته و غمگین خود صدا نمی‌زند.
در کندن بنای گرانسنگ ظالمان
سیلاب کار یک مژه تر نمی کند
هوش مصنوعی: پیشرفت و کارهای بزرگ در برابر ظالمان و ناعدالتی‌ها، گاهی اوقات بسیار دشوار و زمان‌بر است. حتی کوچک‌ترین اقدامات نیز برای تغییر وضع موجود کافی نیستند و نمی‌توانند تاثیر بزرگی بگذارند.
بر سنگ آبگینه خود تا نمی زند
لب تر ز آب خضر سکندر نمی کند
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر سنگ شفاف آب به لب تر زدن نپردازد، سکندر از آب خضر بهره‌مند نخواهد شد.
از آه روشنایی دل بیش می شود
اندیشه این چراغ ز صرصر نمی کند
هوش مصنوعی: از دل روشنایی و احساسات عمیق، تفکر و اندیشه بیشتری حاصل می‌شود؛ این چراغ در برابر طوفان و بادهای سخت، نمی‌تواند خاموش شود.
سخت است پاک ساختن دل ز آرزو
صیقل علاج ریشه جوهر نمی کند
هوش مصنوعی: تصفیه قلب از آرزوها کار دشواری است، زیرا برای درمان ریشه، جوهر به تنهایی مؤثر نیست.
صائب به روی هر که در دل گشوده شد
چشم امید حلقه هر در نمی کند
هوش مصنوعی: اگر کسی در دلش امیدی به کسی پیدا کند، به هر دروازه‌ای نمی‌رود و از هر کسی درخواست نمی‌کند.