گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۲۵

جمعی که دل به طره طرار بسته اند
اول کمر به رشته زنار بسته اند
در بحر تلخ آب گهر نوش می کنند
جمعی که چون صدف لب گفتار بسته اند
با خواب امن صلح کن از نعمت جهان
کاین در به روی دولت بیدار بسته اند
در بسته باغ خلد ازان عاشقان بود
کز درد وداغ خود لب اظهاربسته اند
از پرده های برگ شود بیش بوی گل
بیهوده پرده بر رخ اسرار بسته اند
در فکر کوچ باش کز این باغ پر فریب
پیش از شکوفه گرمروان بار بسته اند
از دامن تر تو و همصحبتان توست
آیینه های چرخ که زنگار بسته اند
بازیچه نسیم خزانند لاله ها
دامن اگر به دامن کهسار بسته اند
خاکی نهاد باش که در رهگذار سیل
بسیار سد ز پستی دیوار بسته اند
هیزم برای سوختن خود کنند جمع
این غنچه ها که دل به خس وخار بسته اند
زان است دین ضعیف که فرماندهان شرع
عمامه های خویش به پروار بسته اند
تن در مده به ظلم که از زلف دلبران
زنجیرعدل بهر همین کار بسته اند
صد پیرهن ز تیغ برهنه است تندتر
این مرهمی که بر دل افگار بسته اند
صائب جماعتی که به معنی رسیده اند
از حرف نیک وبد لب اظهاربسته اند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جمعی که دل به طره طرار بسته اند
اول کمر به رشته زنار بسته اند
هوش مصنوعی: گروهی که دلشان به زیبایی و زلف معشوق گره خورده، در ابتدا به بند و زنجیری که بر کمرشان بسته شده توجه کرده‌اند.
در بحر تلخ آب گهر نوش می کنند
جمعی که چون صدف لب گفتار بسته اند
هوش مصنوعی: در میان دریای تلخ، گروهی هستند که مانند صدف، از صحبت کردن خودداری کرده‌اند، اما از جواهرات گرانبها بهره‌مند می‌شوند.
با خواب امن صلح کن از نعمت جهان
کاین در به روی دولت بیدار بسته اند
هوش مصنوعی: با آرامش خاطر و آسایش زندگی کن، چرا که این جهان پر از نعمت است و درهای خوشبختی به روی تو گشوده است.
در بسته باغ خلد ازان عاشقان بود
کز درد وداغ خود لب اظهاربسته اند
هوش مصنوعی: در باغ بهشتی، در فقط بخاطر عاشقانی بسته است که به خاطر درد و ناراحتی‌های خود، از ابراز احساساتشان امتناع کرده‌اند.
از پرده های برگ شود بیش بوی گل
بیهوده پرده بر رخ اسرار بسته اند
هوش مصنوعی: بیش از آنکه بوی گل از میان برگ‌ها به مشام برسد، پرده‌ها اسرار را به خوبی پوشانده‌اند و بیهوده است.
در فکر کوچ باش کز این باغ پر فریب
پیش از شکوفه گرمروان بار بسته اند
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که قبل از رسیدن به روزهای خوش و شکوفایی، باید از این باغ دلفریب که ممکن است فریبنده باشد، کوچ کنی و بار و بنه‌ات را آماده کنی.
از دامن تر تو و همصحبتان توست
آیینه های چرخ که زنگار بسته اند
هوش مصنوعی: آیینه‌های آسمان که به خاطر غبار و کدورت‌هایی که دارند، از دامن تو و دوستانت صفا و روشنی می‌گیرند.
بازیچه نسیم خزانند لاله ها
دامن اگر به دامن کهسار بسته اند
هوش مصنوعی: لاله‌ها وقتی به دامن کوهستان چسبیده‌اند، در واقع در بازی نسیم پاییزی قرار دارند و مانند یک بازیچه به نظر می‌رسند.
خاکی نهاد باش که در رهگذار سیل
بسیار سد ز پستی دیوار بسته اند
هوش مصنوعی: در مسیرها، خاکی گذاشته شده است که برای جلوگیری از ریزش و آسیب‌دیدگی، دیوارهای زیادی را از پایین به بالا ساخته‌اند.
هیزم برای سوختن خود کنند جمع
این غنچه ها که دل به خس وخار بسته اند
هوش مصنوعی: این غنچه‌ها که به چیزهای بی‌ارزش دل بسته‌اند، خود را برای سوختن و نابود شدن آماده کرده‌اند.
زان است دین ضعیف که فرماندهان شرع
عمامه های خویش به پروار بسته اند
هوش مصنوعی: این بیان به این معنی است که دین زمانی به ضعف دچار می‌شود که رهبران و علمای آن، اصول و موازین شرع را نادیده گرفته و از آن دور شوند. به عبارتی، اگر دست‌اندرکاران دین از وظایف و مسئولیت‌های خود فاصله بگیرند، اساس دین تضعیف می‌شود.
تن در مده به ظلم که از زلف دلبران
زنجیرعدل بهر همین کار بسته اند
هوش مصنوعی: بدن خود را به ظلم نسپار، زیرا به خاطر زیبایی و دلربایی محبوبان، زنجیر عدالت به همین منظور ایجاد کرده‌اند.
صد پیرهن ز تیغ برهنه است تندتر
این مرهمی که بر دل افگار بسته اند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که زخم‌ها و دردهای دل، به مراتب بیشتر از آسیب‌های ظاهری هستند. هرچند ممکن است آسیب‌های جسمی محسوس و قابل مشاهده باشند، اما درمان دردهای عاطفی و احساسی که بر دل انسان تأثیر می‌گذارد، کار بسیار دشواری است.
صائب جماعتی که به معنی رسیده اند
از حرف نیک وبد لب اظهاربسته اند
هوش مصنوعی: افرادی که به درک عمیقی از زندگی رسیده‌اند، دیگر به سخنان خوب و بد اهمیتی نمی‌دهند و زبانشان را در این زمینه بسته‌اند.