گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰۵۳

پروانه ای که گرد تو یک بار می پرد
از شاخسار شعله شرروار می پرد
ژولیده موی باش که سر می دهد به باد
هر کس به بال طره دستار می پرد
امروز نوبت جگر تشنه زخم کیست
کز شوق بوسه اش لب سوفار می پرد
تا در بغل کشد کمر نازک ترا
از شوق چشم حلقه زنار می پرد
کم ظرف تشنه حرکتهای ناقص است
چشم حباب از پی رفتار می پرد
بال تپش اگر دل پرخون بهم زند
رنگ بهانه جوی ز رخسار می پرد
از دستبرد سنگ حوادث چه غافل است
مرغی که شاخ شاخ به گلزار می پرد
برقطره ای ندوخته ام چشم چون حباب
موج دلم به ساغر سرشار می پرد
حسن غیور را ز نگهبان گریز نیست
چشم گل از پی مژه خار می پرد
صائب شراب شوق چنین گر اثر کند
مهر خموشی از لب اظهار می پرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پروانه ای که گرد تو یک بار می پرد
از شاخسار شعله شرروار می پرد
هوش مصنوعی: پروانه ای که یک بار دور تو می چرخد، مانند شعله ای با انرژی و شدت، دوباره به شاخسار برمی گردد.
ژولیده موی باش که سر می دهد به باد
هر کس به بال طره دستار می پرد
هوش مصنوعی: از شانه‌کردن و آراستن خود دست بکش و سادگی را انتخاب کن، زیرا هر کسی به نوعی در تلاش است تا زیبایی خود را به نمایش بگذارد.
امروز نوبت جگر تشنه زخم کیست
کز شوق بوسه اش لب سوفار می پرد
هوش مصنوعی: امروز نوبت چه کسی است که جگرش از عشق بوسه‌ای تشنه است و چون به یاد آن می‌افتد، همچون قناری شوق پرواز را دارد؟
تا در بغل کشد کمر نازک ترا
از شوق چشم حلقه زنار می پرد
هوش مصنوعی: برای اینکه تو را از سر شوق در آغوش بگیرد، چشمانش به خاطر زیبایی‌ات به دور تو حلقه می‌زنند.
کم ظرف تشنه حرکتهای ناقص است
چشم حباب از پی رفتار می پرد
هوش مصنوعی: کسی که ظرفیت کم دارد، همیشه در جستجوی حرکات ناقص و ناتمام است. مانند چشمی که به دنبال حبابی می‌پرد، در تلاش برای یافتن چیزهایی است که شاید وجود نداشته باشند.
بال تپش اگر دل پرخون بهم زند
رنگ بهانه جوی ز رخسار می پرد
هوش مصنوعی: اگر دل پر از احساسات دردناک شده باشد، پرندگان شوق و تپش به این دل می‌چسبند و این حالت به وضوح در چهره او نمایان می‌شود.
از دستبرد سنگ حوادث چه غافل است
مرغی که شاخ شاخ به گلزار می پرد
هوش مصنوعی: مرغی که در باغ گل سرگردان و خوشحال است، از خطرات و مشکلاتی که ممکن است او را تهدید کند، بی‌خبر و غافل است.
برقطره ای ندوخته ام چشم چون حباب
موج دلم به ساغر سرشار می پرد
هوش مصنوعی: چشمانم را به یک قطره ندوخته‌ام، مانند حبابی که بر روی موج است، دل من به سوی پیاله‌ای پر از عشق می‌جهد.
حسن غیور را ز نگهبان گریز نیست
چشم گل از پی مژه خار می پرد
هوش مصنوعی: چشم گل به دنبال مژه‌اش می‌پرد و حسن غیور نمی‌تواند از نگهبان بگریزد.
صائب شراب شوق چنین گر اثر کند
مهر خموشی از لب اظهار می پرد
هوش مصنوعی: اگر شراب عشق این‌چنین تأثیر داشته باشد، پس محبت خاموشی که از لبان کسی بیان شود، به آسانی بیرون می‌آید.