غزل شمارهٔ ۳۴۸۸
هر گروهی به دلیل دگر آویخته اند
بوشناسان به نسیم سحر آویخته اند
بهر فردوس گروهی که ز دنیا گذرند
از هوایی به هوای دگر آویخته اند
رگ خامی رسن گردن منصور شده است
میوه پخته کجا از شجر آویخته اند؟
پرده بردار که چون ابر پریشان گردد
هر حجابی که ز پیش نظر آویخته اند
تا به آن موی میان کس نتواند ره برد
زلف مشکین ترا تا کمر آویخته اند
چشم شوخ تو به عیب دگران مشغول است
ورنه صد آینه در رهگذر آویخته اند
غافلند از دل پر آبله خود صائب
ساده لوحان که به عقد گهر آویخته اند
غزل شمارهٔ ۳۴۸۷: محض حرف است که او را دهنی ساختهاندغزل شمارهٔ ۳۴۸۹: عارفانی که ازین رشته سری یافته اند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر گروهی به دلیل دگر آویخته اند
بوشناسان به نسیم سحر آویخته اند
هوش مصنوعی: هر جمعی به دلیلی به چیزی وابستهاند، اما عارفان و بیداردلان به نسیم صبح گرايش دارند.
بهر فردوس گروهی که ز دنیا گذرند
از هوایی به هوای دگر آویخته اند
هوش مصنوعی: برای بهشت گروهی از افرادی که از دنیا رفتهاند، هوایی متفاوت و تازه فراهم کردهاند.
رگ خامی رسن گردن منصور شده است
میوه پخته کجا از شجر آویخته اند؟
هوش مصنوعی: درست است که بر گردن منصور، نشانهای از خامی و ناپختگی وجود دارد، اما آیا میشود میوهای رسیده و پخته را از درختی که هنوز نارس است، آویخت؟
پرده بردار که چون ابر پریشان گردد
هر حجابی که ز پیش نظر آویخته اند
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن، زیرا مانند ابرهای آشفته، هر حجابی که در برابر چشمها قرار دارد، برمیافتد.
تا به آن موی میان کس نتواند ره برد
زلف مشکین ترا تا کمر آویخته اند
هوش مصنوعی: تا وقتی که کسی نتواند به موی وسطی تو دسترسی پیدا کند، زلف سیاه تو را تا کمر آویختهاند.
چشم شوخ تو به عیب دگران مشغول است
ورنه صد آینه در رهگذر آویخته اند
هوش مصنوعی: چشم بازیگوش تو به عیبهای دیگران توجه دارد، در حالی که اگر بخواهی، میتوانی صد آینه را ببینی که در مسیر تو آویزاناند.
غافلند از دل پر آبله خود صائب
ساده لوحان که به عقد گهر آویخته اند
هوش مصنوعی: سادهلوحانی که خود را از دردهای درونشان غافل کردهاند، به زرق و برق و زیباییهای ظاهری دل بستهاند و از وضعیت واقعی خود بیخبرند.