گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۸

که دارد این چنین سرگشته و بی تاب دریا را؟
که نعلی هست در آتش ز هر گرداب دریا را
فروغ گوهری در دیده من خواب می سوزد
که می ریزد نمک در پرده های خواب دریا را
مرا گرد جهان آن گوهر سیراب گرداند
که گرداند به گرد خویش چون گرداب دریا را
سبکروحانه سر کن در بزرگی با فرودستان
که از ابروی موج خود بود محراب دریا را
نمی جوشد به هر آتش عذاری دیده عاشق
به جوش آرد مگر خورشید عالمتاب دریا را
بود دامان ارباب کرم وقف تهیدستان
به سوی خود کشد هر موج چون قلاب دریا را
ز طوق حلقه زنجیر شد سودای من افزون
نزد مهر خموشی بر دهن گرداب دریا را
دل روشن به اندک التفاتی می شود کامل
که سیم ناب سازد پرتو مهتاب دریا را
ز جمع مال، حرص مردم دنیا نگردد کم
که نتوان سیر کرد از ریزش اسباب دریا را
ز شوق روی او چندان سرشک لاله گون ریزم
که آب تلخ در ساغر شود خوناب دریا را
کدامین روی آتشناک یارب در نظر دارد؟
که آتش می جهد از دیده پر آب دریا را
ز حرف سرد ناصح گرمی عاشق نگردد کم
نیندازد ز جوش خویشتن سیلاب دریا را
بزرگان را به حرفی می توان از جا درآوردن
نسیمی می تواند ساختن بی تاب دریا را
نماند بر دل رحمت غبار جرم ما صائب
به رنگ خود برآرد یک نفس سیلاب دریا را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

که دارد این چنین سرگشته و بی تاب دریا را؟
که نعلی هست در آتش ز هر گرداب دریا را
هوش مصنوعی: چه کسی اینگونه حیران و ناآرام دریا را می‌بیند؟ که همچون نالی در آتش، در هر گردابی از دریا گرفتار شده است.
فروغ گوهری در دیده من خواب می سوزد
که می ریزد نمک در پرده های خواب دریا را
هوش مصنوعی: در چشمان من درخشش گوهری وجود دارد که خوابم را می‌سوزاند و مانند نمک بر پرده‌های خواب دریا می‌ریزد.
مرا گرد جهان آن گوهر سیراب گرداند
که گرداند به گرد خویش چون گرداب دریا را
هوش مصنوعی: دوستی که دارای گوهر و دانش عمیق است، می‌تواند من را در این سفر طولانی و پر چالش به سمت مقصد نهایی‌ام هدایت کند، درست مانند اینکه آب دریا به دور خود می‌چرخد و همه‌چیز را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
سبکروحانه سر کن در بزرگی با فرودستان
که از ابروی موج خود بود محراب دریا را
هوش مصنوعی: با دل‌خوشی و آرامش، در حضور کسانی که از نظر مقام پایین‌تر هستند، رفتار کن. زیرا زیبایی و شکوه دریا مانند قوس ابرو به ما جلوه می‌کند.
نمی جوشد به هر آتش عذاری دیده عاشق
به جوش آرد مگر خورشید عالمتاب دریا را
هوش مصنوعی: در هر آتش و شعله‌ای عشق و عاطفه‌ای خاص نیاز است تا چیزی را به حرکت درآورد، و فقط نور و تأثیر قوی مانند خورشید می‌تواند دریا را به جوش آورد.
بود دامان ارباب کرم وقف تهیدستان
به سوی خود کشد هر موج چون قلاب دریا را
هوش مصنوعی: دامان بخشنده، همچون قلابی است که هر موج بی‌نوا را به سمت خود جذب می‌کند و به آنها کمک می‌کند.
ز طوق حلقه زنجیر شد سودای من افزون
نزد مهر خموشی بر دهن گرداب دریا را
هوش مصنوعی: احساس من همچون زنجیری در گردن شده است و این شور و شوق در من روز به روز بیشتر می‌شود. همچنان که ماه در سکوت خود، گویی به عمق دریا و گرداب آن نظری ندارد.
دل روشن به اندک التفاتی می شود کامل
که سیم ناب سازد پرتو مهتاب دریا را
هوش مصنوعی: دل با یک توجه کوچک به شدت روشن و پرنور می‌شود، به طوری که می‌تواند زیبایی و درخشش نور ماه را در دریا به تصویر بکشد.
ز جمع مال، حرص مردم دنیا نگردد کم
که نتوان سیر کرد از ریزش اسباب دریا را
هوش مصنوعی: به عنوان مثال، حتی اگر انسان‌ها ثروت زیادی جمع کنند و به مال و منال دنیا دست یابند، هرگز حرص و طمع آنها کاسته نخواهد شد. این حرص و ولع به اندازه‌ای است که هیچ‌گاه نمی‌توانند از منبع عظیم و بی‌پایان مانند دریا سیراب شوند.
ز شوق روی او چندان سرشک لاله گون ریزم
که آب تلخ در ساغر شود خوناب دریا را
هوش مصنوعی: از شدت عشق و شور و شوق به دیدن او، آن‌قدر اشک می‌ریزم که رنگ آب تلخ در ظرف شراب به رنگ خون دریا تغییر می‌کند.
کدامین روی آتشناک یارب در نظر دارد؟
که آتش می جهد از دیده پر آب دریا را
هوش مصنوعی: کدامین چهره آتشین را می‌بینی که آتش از چشمش جاری است و مانند دریا پر از اشک است؟
ز حرف سرد ناصح گرمی عاشق نگردد کم
نیندازد ز جوش خویشتن سیلاب دریا را
هوش مصنوعی: اگر کسی به نرمی و آرامی نصیحت کند و عشق کسی را سرد کند، نباید فکر کنیم که این عشق کم اهمیت است یا از بین می‌رود؛ زیرا عشق واقعی و عمیق مانند سیلابی است که نمی‌تواند به آسانی تحت تأثیر قرار بگیرد و از جوشش و شور خود چیزی نمی‌کاهد.
بزرگان را به حرفی می توان از جا درآوردن
نسیمی می تواند ساختن بی تاب دریا را
هوش مصنوعی: اگر به بزرگان چیزی بگویی، به راحتی ممکن است از جا کنده شوند و تحت تأثیر قرار بگیرند. حتی یک نسیم کوچک می‌تواند دریا را به بحران و اضطراب بیاندازد.
نماند بر دل رحمت غبار جرم ما صائب
به رنگ خود برآرد یک نفس سیلاب دریا را
هوش مصنوعی: دل ما از گناه و خطا آلوده نشده است و در یک لحظه، مثل دریا، پاکی و رحمت به وجود می‌آید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۴۸ به خوانش عندلیب