گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۴۸

اهل دل اوست که در وسعت خلق افزاید
کعبه آن است که در ناف بیابان باشد
حیف خود می کشد آخر ز فلک ناله من
این شرر چند درین سوخته پنهان باشد؟
مرگ بیداردلان صحبت بیدردان است
شرر از دود سیه کار گریزان باشد
صائب این تازه غزل کز قلمت ریخته است
جای آن است که تاج سر دیوان باشد
حجت زنده دلی دیده گریان باشد
شاهد مرده دلیها لب خندان باشد
مهر زن بر دهن خنده که در بزم جهان
سر خود می خورد آن پسته که خندان باشد
بر سر خوان فلک شکوه ز طالع کفرست
شوری بخت درین بزم نمکدان باشد
مستی از دایره عقل برون برد مرا
گرد خوابی که کلید در زندان باشد
می کند پرتو خورشید سپرداری خویش
حسن آن نیست که محتاج نگهبان باشد
عشق بی صفحه رخسار نگردد گویا
مور را آینه از دست سلیمان باشد
همچو خورشید به ذرات جهان قسمت کن
گر نصیب تو ز گردون همه یک نان باشد
برق شیرازه خرمن نتواند کردن
می چه سازد به دماغی که پریشان باشد؟
بگریزند ز مردم که درین وحشتگاه
فتح ازان است که از خلق گریزان باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اهل دل اوست که در وسعت خلق افزاید
کعبه آن است که در ناف بیابان باشد
هوش مصنوعی: کسی که دارای دل و روح بزرگ است، می‌تواند در درک و محبت نسبت به مردم افزوده کند. همچنان که کعبه، مکانی مهم و مقدس، در وسط بیابان قرار دارد و نشان‌دهنده معنویات است.
حیف خود می کشد آخر ز فلک ناله من
این شرر چند درین سوخته پنهان باشد؟
هوش مصنوعی: آه، چقدر دردناک است که از آسمان ناله‌ام به گوش می‌رسد؛ آیا این شعله‌های پنهان در این خاکسترها هنوز وجود دارند؟
مرگ بیداردلان صحبت بیدردان است
شرر از دود سیه کار گریزان باشد
هوش مصنوعی: مرگ افرادی که آگاه و بیدارند، ارتباطی با افرادی که بی‌درد و بی‌احساس هستند، ندارد. مانند این است که آتش از دود افرادی که در کارهای نادرست و سیاه هستند، فراری است.
صائب این تازه غزل کز قلمت ریخته است
جای آن است که تاج سر دیوان باشد
هوش مصنوعی: سروده تازه‌ای که از قلم تو بیرون آمده، شایسته آن است که تاج سر مجموعه شعرهایت باشد.
حجت زنده دلی دیده گریان باشد
شاهد مرده دلیها لب خندان باشد
هوش مصنوعی: زندگی واقعی با دل زنده و شاداب نمایان می‌شود، در حالی که افرادی که دل‌های مرده و بی‌احساس دارند، فقط ظاهراً خوشحال به نظر می‌رسند.
مهر زن بر دهن خنده که در بزم جهان
سر خود می خورد آن پسته که خندان باشد
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی زن مانند لبخند اوست که در مجالس و محافل می‌درخشد، همان‌طور که پسته‌ی شیرین و خوشمزه‌ای که لبخند به چهره دارد، توجه و شوق را جلب می‌کند.
بر سر خوان فلک شکوه ز طالع کفرست
شوری بخت درین بزم نمکدان باشد
هوش مصنوعی: در این دنیا، سرنوشت و خوش‌اقبالی انسان‌ها تحت تأثیر عوامل مختلف قرار دارد و گاهی مشکلات و ناامیدی‌هایی در زندگی به وجود می‌آید. به نوعی، ظرفیت‌ها و فرصت‌ها مانند نمک در یک مهمانی چشیده می‌شوند که ممکن است تلخی و شور آن بر خوشی‌ها غلبه کند.
مستی از دایره عقل برون برد مرا
گرد خوابی که کلید در زندان باشد
هوش مصنوعی: مستی و شوری به من داد که از دایره عقل و منطق خارج شوم؛ خواب و حالتی به من دست داد که انگار قفل در زندان را دارند می‌زنند.
می کند پرتو خورشید سپرداری خویش
حسن آن نیست که محتاج نگهبان باشد
هوش مصنوعی: زیبایی و درخشندگی خورشید به خودی خود و به خاطر نوری که دارد، نیازی به محافظت ندارد و آنچه زیباست، به هیچ نگهبانی احتیاج ندارد.
عشق بی صفحه رخسار نگردد گویا
مور را آینه از دست سلیمان باشد
هوش مصنوعی: عشق بدون ظاهر زیبا و جذاب نمی‌تواند به وضوح بیان شود؛ درست مانند این که مورچه‌ای به آینه سلیمان دسترسی نداشته باشد و نتواند خود را در آن ببیند.
همچو خورشید به ذرات جهان قسمت کن
گر نصیب تو ز گردون همه یک نان باشد
هوش مصنوعی: مانند خورشید باش و نور و انرژی خود را به همه جهان تقسیم کن، حتی اگر آنچه از آسمان به تو می‌رسد تنها یک تکه نان باشد.
برق شیرازه خرمن نتواند کردن
می چه سازد به دماغی که پریشان باشد؟
هوش مصنوعی: این بیت بیان می‌کند که اگر وضعیت یا شرایطی به هم ریخته و آشفته باشد، نمی‌توان انتظار داشت که چیز خاصی به خوبی و درست انجام شود. به عبارتی، در یک وضعیت نامناسب و ناپایدار، هیچ چیز نمی‌تواند به درستی پیش برود.
بگریزند ز مردم که درین وحشتگاه
فتح ازان است که از خلق گریزان باشد
هوش مصنوعی: افرادی که در اینجا به وحشت افتاده‌اند، باید از دیگران دوری کنند، زیرا پیروزی در این شرایط به کسانی تعلق دارد که از دیگران فاصله گرفته و به تنهایی سفر کنند.