غزل شمارهٔ ۳۴۲۶
هر که ایام خط از سیمبران غافل شد
از شب قدر به ماه رمضان غافل شد
بیخودی می کند اوضاع جهان را هموار
وای بر آن که ازین خواب گران غافل شد
روزی بسته دهانان رسد از غیب، چرا
از دل تنگ من آن غنچه دهان غافل شد؟
با قدم خم شده خوش نیست پریشان نظری
در کمانخانه نباید ز نشان غافل شد
به فلک می رسد این دود کبابی که مراست
از دل سوخته من نتوان غافل شد
هر که از پشت ورق روی ورق را خوانده است
در بهاران نتواند ز خزان غافل شد
رتبه جاذبه عشق بلند افتاده است
بر فلک مه نتواند ز کتان غافل شد
یوسف از سیلی اخوان به غریبی افتاد
چون تواند کس از ابنای زمان غافل شد؟
یاد آن جان جهان است حیاتی گر هست
مرده دل آن که ازان جان جهان غافل شد
دامن بخت جوان رفت ز دستش بیرون
صائب آن روز که از پیر مغان غافل شد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که ایام خط از سیمبران غافل شد
از شب قدر به ماه رمضان غافل شد
هوش مصنوعی: هر کسی که از بیخبری و حوادث زمانه غفلت کند، در حقیقت از فرصتهای مهم و ویژهای که در زندگی پیش میآید، غافل شده است.
بیخودی می کند اوضاع جهان را هموار
وای بر آن که ازین خواب گران غافل شد
هوش مصنوعی: جهان به طرز عجیبی در حال پیشرفت است و این تاسف آور است که کسی از این بیخبری و غفلت deep غافل بماند.
روزی بسته دهانان رسد از غیب، چرا
از دل تنگ من آن غنچه دهان غافل شد؟
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که در سکوت و بیصدایی، آنچه که در دل دارم بیان شود. اما چرا این غنچه درون من که پر از احساس و سرزندگی است، از ناگفتههای من بیخبر است و باز نمیشود؟
با قدم خم شده خوش نیست پریشان نظری
در کمانخانه نباید ز نشان غافل شد
هوش مصنوعی: نگران و بیهدف بودن در جایی که باید دقت و تمرکز داشت خوب نیست. در مسیری که باید با احتیاط و توجه پیش رفت، نباید از نشانهها غفلت کرد.
به فلک می رسد این دود کبابی که مراست
از دل سوخته من نتوان غافل شد
هوش مصنوعی: این دود کبابی که به آسمان میرود، نشانهای از درونی سوخته و دلتنگیهای من است و نمیتوان به راحتی از آن غافل شد.
هر که از پشت ورق روی ورق را خوانده است
در بهاران نتواند ز خزان غافل شد
هوش مصنوعی: هر کس که تنها به ظواهر زندگی نگاه کند و عمق آن را در نیابد، در زمان خوشیها و بهار زندگی نمیتواند از سختیها و تلخیهای گذشته غافل شود.
رتبه جاذبه عشق بلند افتاده است
بر فلک مه نتواند ز کتان غافل شد
هوش مصنوعی: عشق مقام و جایگاه بالایی دارد که حتی ماه نیز نمیتواند از آن غافل بماند و تحت تأثیر آن قرار نمیگیرد.
یوسف از سیلی اخوان به غریبی افتاد
چون تواند کس از ابنای زمان غافل شد؟
هوش مصنوعی: یوسف به خاطر ضربهای که از برادرانش خورد، به غربت افتاد. حالا چطور میشود که کسی بتواند از آینده و مشکلات زمانه غافل شود؟
یاد آن جان جهان است حیاتی گر هست
مرده دل آن که ازان جان جهان غافل شد
هوش مصنوعی: به یاد آن وجود ارزشمند و زندگیبخش است که اگر کسی دلش بیجان باشد و از آن حقیقت غافل شود، زندگیاش بیفایده است.
دامن بخت جوان رفت ز دستش بیرون
صائب آن روز که از پیر مغان غافل شد
هوش مصنوعی: شانس و سرنوشت جوان از دستانش خارج شد، در روزی که از نصیحت و توجه پیر مغان غافل شد.