گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۴۱

روزگار طرب و نوبت غم می گذرد
ماتم و سور جهان زود ز هم می گذرد
خواب آسودگی و عرصه هستی، هیهات
صبح ازین مرحله با تیغ دو دم می گذرد
چه کند عرصه ایجاد به دلتنگی ما؟
سخن از تنگی صحرای عدم می گذرد
ماه و خورشید نتابند رخ از سیلی عشق
سکه را حکم به دینار و درم می گذرد
هیچ کس نیست که در فکر دل خود باشد
عمر مردم همه در فکر شکم می گذرد
لب لعل تو به این آب نخواهد ماندن
دور فرماندهی خاتم جم می گذرد
این چه چشم است که از غمزه بی زنهارش
آب تیغ از سر آهوی حرم می گذرد
صائب از اهل حسد می گذرد بر دل من
آنچه بر آینه از صحبت نم می گذرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزگار طرب و نوبت غم می گذرد
ماتم و سور جهان زود ز هم می گذرد
هوش مصنوعی: زندگی پر از شادی و غم است و هر دو به سرعت می‌گذرند؛ غم و شادمانی در این دنیا هر دو گذرا هستند و به هم می‌پیوندند.
خواب آسودگی و عرصه هستی، هیهات
صبح ازین مرحله با تیغ دو دم می گذرد
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که آرامش و راحتی در خواب و زندگی بسیار شکننده است. لحظه‌ای که صبح می‌رسد، تغییراتی که آن را به واقعیت برمی‌گرداند، می‌تواند سریع و ناگهانی باشد و به نوعی از دو لبه تیز عبور کند که می‌تواند خطرناک باشد.
چه کند عرصه ایجاد به دلتنگی ما؟
سخن از تنگی صحرای عدم می گذرد
هوش مصنوعی: در زندگی و دنیا چه کاری می‌تواند به حال و روز دلتنگی ما کمک کند؟ موضوع بر سر محدودیت‌های دنیای عدم و وجود است.
ماه و خورشید نتابند رخ از سیلی عشق
سکه را حکم به دینار و درم می گذرد
هوش مصنوعی: ماه و خورشید به خاطر تأثیر عشق جلوه نمی‌کنند و سکه‌ای که سیلی عشق به آن خورده، دیگر در خواص خود تغییر می‌کند و ارزشش به دینار و درم تبدیل می‌شود.
هیچ کس نیست که در فکر دل خود باشد
عمر مردم همه در فکر شکم می گذرد
هوش مصنوعی: هیچ شخصی نیست که به احساسات و دغدغه‌های درونی‌اش اهمیت بدهد، چرا که همه‌ی مردم فقط به تأمین نیازهای مادی و دنیوی خود مشغولند.
لب لعل تو به این آب نخواهد ماندن
دور فرماندهی خاتم جم می گذرد
هوش مصنوعی: لب لعل تو به این آب نخواهد ماند یعنی لب‌های زیبا و سرخ تو هرگز در این آب (معنای زندگی) ثابت نمی‌مانند و نشان‌دهنده این است که زیبایی و شگفتگی تو در حال گذر است. در ادامه، اشاره به این دارد که زمان و موقعیت‌ها تغییر می‌کند و از زیر فرماندهی «خاتم جم» (که به عنوان نماد قدرت و زیبایی شناخته می‌شود) می‌گذرد. این بیان نشانی از ناپایداری و موقتی بودن زیبایی‌ها و شرایط زندگی است.
این چه چشم است که از غمزه بی زنهارش
آب تیغ از سر آهوی حرم می گذرد
هوش مصنوعی: این چه نگاهی است که مثل تیر شلیک می‌کند و با زیبایی‌اش، مانند برش یک تیغ، احساسات و دل‌های مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟ مثل آبی که از سر یک آهوی زیبا عبور می‌کند، این نگاه هم تأثیری عمیق و شگرف دارد.
صائب از اهل حسد می گذرد بر دل من
آنچه بر آینه از صحبت نم می گذرد
هوش مصنوعی: حسودان به دل من نزدیک نمی‌شوند و نمی‌توانند بر روح من تاثیر بگذارند، مثل اینکه بخار و رطوبت بر روی آینه می‌نشیند و آن را محو می‌کند، اما خود آینه باقی می‌ماند.