غزل شمارهٔ ۳۳۱۹
گوشه گیری که لب نان حلالی دارد
سی شب از گردش ایام هلالی دارد
نیست جویای نظر چون مه نو ماه تمام
خودنمایی نکند هر که کمالی دارد
آب بر حسن گلوسوز فشاندن ستم است
ور نه لب تشنه ما آب زلالی دارد
چشم حیران کند از قطره شبنم ایجاد
هر که چون لاله و گل چهره آلی دارد
صدف بسته دهان نیست ز گوهر خالی
نشوی غافل ازان دل که ملالی دارد
فکر آن موی میان برد ز من صبر و قرار
خواب تلخ است بر آن کس که خیالی دارد
بال طاوس به صد چشم نگهبان خودست
نیست ایمن ز خطر هر که جمالی دارد
هر که چون نافه سر خود به گریبان برده است
میتوان یافت که رم کرده غزالی دارد
خال از اندیشه خط روز خوش از عمر ندید
وای بر اختر سعدی که وبالی دارد
نتوان نسخه ازان چشم ز شوخی برداشت
ور نه مجنون به نظر چشم غزالی دارد
قسمت دیده شورست ازو گریه تلخ
هر که هر روز چو خورشید زوالی دارد
پرده صبح امیدست شب نومیدی
دل سودازده امید وصالی دارد
از ادب نیست شدن دست و گریبان با شمع
ور نه پروانه ما هم پر و بالی دارد
گرچه از بزم تو دل حلقه بیرون در است
با خیال تو عجب صحبت حالی دارد
هر که در دایره ساده دلان نیست چو ماه
دل نبندد به کمالی که زوالی دارد
دل خون گشتهاش از آب بود لرزانتر
هر که سر در قدم تازه نهالی دارد
چه ضرورست چو خورشید به درها گردد
هر که در پرده شب راه سؤالی دارد
دل زاهد نشود صاف به صوفی صائب
زشت از دیدن آیینه ملالی دارد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گوشه گیری که لب نان حلالی دارد
سی شب از گردش ایام هلالی دارد
هوش مصنوعی: کسی که در تنهایی و دور از دیگران زندگی میکند، با داشتن لقمهای حلال، در مقایسه با کسانی که در زرق و برق زندگی میکنند، به آرامش و خوشحالی بیشتری دست مییابد. او چهل شب را بدون دغدغه و نگرانی سپری میکند، در حالی که دیگران در چرخش روزگار درگیر مشکلات و دغدغهها هستند.
نیست جویای نظر چون مه نو ماه تمام
خودنمایی نکند هر که کمالی دارد
هوش مصنوعی: هیچکس به زیبایی و کمال خود نمیبالد و خود را نشان نمیدهد مگر اینکه دوستان و مخاطبانش به دنبال آن باشند. در واقع، کسی که فضایل و ویژگیهای برجستهای دارد، نیازی به نمایش آن ندارد.
آب بر حسن گلوسوز فشاندن ستم است
ور نه لب تشنه ما آب زلالی دارد
هوش مصنوعی: سرازیر کردن آب بر زیبایی گل اجحاف است، چون لب تشنه ما به خودی خود به آب زلال نیاز دارد.
چشم حیران کند از قطره شبنم ایجاد
هر که چون لاله و گل چهره آلی دارد
هوش مصنوعی: چشمها از زیبایی و درخشندگی قطرههای شبنم میخزند و شگفتزده میشوند، زیرا کسی که چهرهاش به زیبایی لاله و گل است، جذابیتی خاص دارد.
صدف بسته دهان نیست ز گوهر خالی
نشوی غافل ازان دل که ملالی دارد
هوش مصنوعی: صدف به خاطر گوهرهای درونش بسته است و نباید فراموش کنی که دل بر اثر غم و اندوه خالی میشود.
فکر آن موی میان برد ز من صبر و قرار
خواب تلخ است بر آن کس که خیالی دارد
هوش مصنوعی: فکر آن مو، آرامش و صبر مرا از بین برده است، خواب شیرین برای کسی که به یاد او فکر میکند، ممکن نیست.
بال طاوس به صد چشم نگهبان خودست
نیست ایمن ز خطر هر که جمالی دارد
هوش مصنوعی: توجه به زیبایی و جذابیت فرد، او را از خطرات و تهدیدات محافظت نمیکند. حتی اگر ظاهری زیبا و دلربا داشته باشد، همچنان زیر خطرات و مشکلات ممکن قرار میگیرد. در واقع، زیبایی نمیتواند به عنوان تضمینی برای امنیت و آسایش در نظر گرفته شود.
هر که چون نافه سر خود به گریبان برده است
میتوان یافت که رم کرده غزالی دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که موهایش را به شکل نافه به گردن خود بیاویزد، میتوان فهمید که او دلی شاداب و رمیده مانند غزال دارد.
خال از اندیشه خط روز خوش از عمر ندید
وای بر اختر سعدی که وبالی دارد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به این اشاره دارد که زیبایی و خوشبختی در زندگیاش هرگز پایدار نبوده و نرسیده است. او از این موضوع ناراحت است و به سرنوشت خود افسوس میخورد که با وجود آرزوها و خواستههایش، همیشه با مشکلات و ناکامیها روبرو بوده است.
نتوان نسخه ازان چشم ز شوخی برداشت
ور نه مجنون به نظر چشم غزالی دارد
هوش مصنوعی: چشم آن معشوقه به قدری جذاب و دلربا است که هیچ کس نمیتواند به راحتی از زیبایی آن چشم در دلش یک تصویر یا نسخه بگیرد. اگر چنین امکانی بود، مجنون هم میتوانست به زیبایی چشمهای آن غزال دل ببندد.
قسمت دیده شورست ازو گریه تلخ
هر که هر روز چو خورشید زوالی دارد
هوش مصنوعی: سرنوشت و حال و روزی که به آن دچاریم، شبیه به گریهای تلخ است. هر کسی که هر روز مانند خورشید غروب میکند و از از دست دادن و زوال رنج میبرد، چنین حالتی را تجربه میکند.
پرده صبح امیدست شب نومیدی
دل سودازده امید وصالی دارد
هوش مصنوعی: سحر نشانهی امید است و شب نماد ناامیدی. دل بیمار و پرآشفتگی، آرزوی وصالی (اتحاد و پیوستگی) را در سر دارد.
از ادب نیست شدن دست و گریبان با شمع
ور نه پروانه ما هم پر و بالی دارد
هوش مصنوعی: به خاطر ادب نمیتوانیم با شمع درگیر شویم، اما پروانه ما هم ویژگیهایی دارد و از خود بیبهره نیست.
گرچه از بزم تو دل حلقه بیرون در است
با خیال تو عجب صحبت حالی دارد
هوش مصنوعی: هرچند که من از جمع تو جدا شدهام، اما خیال تو برایم گفتگو و حال خوبی به همراه دارد.
هر که در دایره ساده دلان نیست چو ماه
دل نبندد به کمالی که زوالی دارد
هوش مصنوعی: هر کس که در جمع افراد سادهدل قرار ندارد، مانند ماه نمیتواند به زیبایی و کمالی دل ببندد که به خاطر فانی بودنش، دوام ندارد.
دل خون گشتهاش از آب بود لرزانتر
هر که سر در قدم تازه نهالی دارد
هوش مصنوعی: دل او از غم و اندوه مثل آبی که در حال لرزش است، بیثباتتر شده است؛ هر کسی که پا به قدم نو و تازهای گذاشته باشد، حالش همینطور است.
چه ضرورست چو خورشید به درها گردد
هر که در پرده شب راه سؤالی دارد
هوش مصنوعی: نیازی نیست که خورشید هر روز به درها بیاید؛ هر کسی که در تاریکی شب سوالی دارد، میتواند به دنبال پاسخ باشد.
دل زاهد نشود صاف به صوفی صائب
زشت از دیدن آیینه ملالی دارد
هوش مصنوعی: دل زاهد هرگز به خوبی دل صوفی نمیشود، زیرا زاهد به خاطر دیدن عیوب خود همواره احساس ناراحتی میکند.