گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۴۴

آن که از عمر سبکسیر وفا می طلبد
لنگر از سیل و اقامت ز هوا می طلبد
هرکه دارد طمع عافیت از آخر عمر
ساده لوحی است که از درد صفا می طلبد
کشتیی را که شود کوه غم من لنگر
ناخدا موج خطر را ز خدا می طلبد
به گواهان لباسی نشود خون ثابت
خون ما را که ازان لعل قبا می طلبد؟
هوس دیدن رویی است مرا در خاطر
که نقابش دو جهان روی نما می طلبد
صدف پوچ گران است به دل دریا را
دامن دشت جنون آبله پا می طلبد
نیست از سایه دیوار قناعت خبرش
آن که دولت ز پر و بال هما می طلبد
حرص بی شرم به آداب نمی پردازد
همه چیز از همه کس در همه جا می طلبد
چشم بر دست فقیرست غنی را صائب
شاه پیوسته ز درویش دعا می طلبد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن که از عمر سبکسیر وفا می طلبد
لنگر از سیل و اقامت ز هوا می طلبد
هوش مصنوعی: کسی که از زندگی کوتاه خود انتظار وفاداری و پایداری دارد، مثل این است که از طغیانی در دریا، لنگر می‌خواهد و از بادی که در حال وزیدن است، سکون و آرامش می‌طلبد.
هرکه دارد طمع عافیت از آخر عمر
ساده لوحی است که از درد صفا می طلبد
هوش مصنوعی: هر کس به دنبال آسایش در پایان عمر باشد، احمق است که از مشکلات و دردها انتظار آرامش واقعی را دارد.
کشتیی را که شود کوه غم من لنگر
ناخدا موج خطر را ز خدا می طلبد
هوش مصنوعی: کشتی‌ای که به خاطر درد و غم من به طور ناگهانی دچار مشکل می‌شود، برای جلوگیری از خطرات و بلایای احتمالی، از خدا یاری و راهنمایی می‌جوید.
به گواهان لباسی نشود خون ثابت
خون ما را که ازان لعل قبا می طلبد؟
هوش مصنوعی: خون ما به کسی ثابت نمی‌شود و به گواهان به راحتی نمی‌تواند اثبات شود، زیرا این خون تحت تأثیر زیبایی و ارزش گرانبهای لباس قرمزی است که به آن تعلق دارد.
هوس دیدن رویی است مرا در خاطر
که نقابش دو جهان روی نما می طلبد
هوش مصنوعی: تمایل به دیدن چهره‌ای دارم که زیبایی‌اش به‌اندازه‌ای است که برای نشان دادن آن، تمام جهان را می‌طلبد.
صدف پوچ گران است به دل دریا را
دامن دشت جنون آبله پا می طلبد
هوش مصنوعی: صدف بی‌ارزش در دل دریا گرانبهاست، چنان که دشت دیوانگی به دنبال آبله‌پای خود می‌گردد.
نیست از سایه دیوار قناعت خبرش
آن که دولت ز پر و بال هما می طلبد
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال رسیدن به عظمت و موفقیت است، از حالت محدود و حقیر خود خبر ندارد و به چیزی کمتر از بلندپروازی و سعادت بزرگ رضایت نمی‌دهد.
حرص بی شرم به آداب نمی پردازد
همه چیز از همه کس در همه جا می طلبد
هوش مصنوعی: طمع و سوء استفاده از دیگران هیچ‌گونه توجهی به ملاحظات و آداب اجتماعی ندارد و در هر موقعیتی از هر کسی خواسته و طلب می‌کند.
چشم بر دست فقیرست غنی را صائب
شاه پیوسته ز درویش دعا می طلبد
هوش مصنوعی: چشم غنی به دست فقیر دوخته شده است و همیشه از درویش دعا می‌خواهد.