غزل شمارهٔ ۳۱۸۹
به امید چه از تن غافلان را جان برون آید؟
به کشتن می رود چون خونی از زندان برون آید
زمشرق می شود هر اختری در وقت خود طالع
رسد چون نوبت نان طفل را دندان برون آید
مخور زنهار روی دست این دریانوردان را
که خشک از بحر گوهر پنجه مرجان برون آید
زر قلب است نقدی هست اگر این کاروانی را
به امید چه یوسف از چه کنعان برون آید؟
مبر پیش فلک زنهار آب روی خواهش را
که طوفان از تنور او به جای نان برون آید
سبکدستی کز او دلهای سرگردان شود زخمی
زمیدان سر به پیش افکنده چون چوگان برون آید
نصیحت در شرارت گرم سازد سخت رویان را
که چون بر سنگ آید آتش از پیکان برون آید
جدا از گوشه عزلت ندیدم روی امنیت
به جان لرزد چراغی کز ته دامان برون آید
گدایی دارم از مطرب نوای خانه پردازی
که جان از تنگنای سینه دست افشان برون آید
نمی گردد تهی صائب زبرگ عیش دامانش
گلستانی کز او نظارگی خندان برون آید
غزل شمارهٔ ۳۱۸۸: کجا آسان زقید جسم پای دل برون آید؟غزل شمارهٔ ۳۱۹۰: زقید جسم جانهای عزیز آسان برون آید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به امید چه از تن غافلان را جان برون آید؟
به کشتن می رود چون خونی از زندان برون آید
هوش مصنوعی: به چه امیدی جان افرادی که غافلند از بدنشان خارج میشود؟ آنها مانند خونی هستند که از زندان بیرون میآید و به کشتن میروند.
زمشرق می شود هر اختری در وقت خود طالع
رسد چون نوبت نان طفل را دندان برون آید
هوش مصنوعی: هر ستارهای در زمان مناسب خود از مشرق طلوع میکند، همانطور که وقتی نوبت غذا خوردن کودک میرسد، دندان او بیرون میآید.
مخور زنهار روی دست این دریانوردان را
که خشک از بحر گوهر پنجه مرجان برون آید
هوش مصنوعی: حواست را جمع کن و از کسانی که در دریا هستند، دوری کن. زیرا این افراد ممکن است به خاطر جستجوی جواهرات، به مشکلاتی دچار شوند و نتوانند به خوبی از دریا خارج شوند.
زر قلب است نقدی هست اگر این کاروانی را
به امید چه یوسف از چه کنعان برون آید؟
هوش مصنوعی: اگر در دل سرمایه و wealth واقعی وجود داشته باشد، چرا باید این کاروان بجوید؟ آیا یوسف از کنعان به امید چه چیزی به اینجا میآید؟
مبر پیش فلک زنهار آب روی خواهش را
که طوفان از تنور او به جای نان برون آید
هوش مصنوعی: از آسمان برای خواستههای خود انتظار نداشته باش، زیرا ممکن است شرایط به شکل غیرمنتظره و خطرناکی تغییر کند و به جای چیزی که میخواهی، نتیجهای ناخوشایند به دست آوری.
سبکدستی کز او دلهای سرگردان شود زخمی
زمیدان سر به پیش افکنده چون چوگان برون آید
هوش مصنوعی: سبکدستی که از او دلهای گمگشته دچار آسیب میشوند، مانند چمنزاری که سرش را به زمین خم کرده، به راحتی بیرون میآید.
نصیحت در شرارت گرم سازد سخت رویان را
که چون بر سنگ آید آتش از پیکان برون آید
هوش مصنوعی: نصیحت میتواند افرادی را که با ویژگیهای ناپسند و سختگیر خود به جایی رسیدهاند، تحت تأثیر قرار دهد و به آنها کمک کند تا تغییر کنند؛ مانند اینکه وقتی چیزی سخت و محکم (مثل سنگ) با یک پیکان برخورد میکند، آتش برمیخیزد و نشاندهندهی تأثیر عمیق آن برخورد است.
جدا از گوشه عزلت ندیدم روی امنیت
به جان لرزد چراغی کز ته دامان برون آید
هوش مصنوعی: بعید میدانم که در جایی به دور از تنهایی بتوانم احساس امنیت کنم، زیرا این امنیت همانند چراغی است که از عمق تاریکی بیرون میآید و جانم را به تپش درآورده است.
گدایی دارم از مطرب نوای خانه پردازی
که جان از تنگنای سینه دست افشان برون آید
هوش مصنوعی: من گدایی دارم که از صدای موسیقی در خانهاش، جانم از تنگی سینه آزاد میشود و در حال شادی و خوشحالی دستهایم را به هوا میزنم.
نمی گردد تهی صائب زبرگ عیش دامانش
گلستانی کز او نظارگی خندان برون آید
هوش مصنوعی: صائب همیشه از زندگی و خوشی خالی نمیشود، زیرا زندگیاش مانند باغی پر گل است که از آن، خوشحالی و زیبایی به بیرون میتابد.

صائب