غزل شمارهٔ ۳۱۵۰
زخود بیگانگی را آشنایی عشق می داند
به خود مشغول بودن را جدایی عشق می ماند
همان با زلف لیلی روح مجنون می کند بازی
ز زنجیر محبت کی رهایی عشق می داند؟
مگو چون بلبل و قمری سخن از سرو و گل اینجا
که این افسانه ها را ژاژ خایی عشق می داند
به بزم عشق مهر بی نیازی بر مدار از لب
که همت خواستن را هم گدایی عشق می داند
دل خوش مشرب و پیشانی وا کرده ای دارد
که سنگ کودکان را مومیایی عشق می داند
چو دیدی دست و تیغ عشق را از دور بسمل شو
که بال و پر زدن را بد ادایی عشق می داند
زسختی رو نمی تابد، زکوه غم نمی نالد
نژاد از سنگ دارد مومیایی، عشق می داند
نمی دانم چه سازم تا فنای مطلقم داند
که در خود گم شدن را خودنمایی عشق می داند
چو عشق آمد به دل صائب مکن اندیشه سامان
کجا چون عقل ناقص کدخدایی عشق می داند؟
غزل شمارهٔ ۳۱۴۹: نه هر پیمانه ای از حال خود ما را بگرداندغزل شمارهٔ ۳۱۵۱: زمین را وحشی رم کرده یک کف خاک می داند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زخود بیگانگی را آشنایی عشق می داند
به خود مشغول بودن را جدایی عشق می ماند
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود انسان از بیگانگی با خودش آشنا شود و به جای اینکه به خود مشغول باشد، احساس جدایی کند.
همان با زلف لیلی روح مجنون می کند بازی
ز زنجیر محبت کی رهایی عشق می داند؟
هوش مصنوعی: با موهای لیلی، روح مجنون بازی میکند. او نمیداند که در دام محبت، چه زمانی آزاد خواهد شد.
مگو چون بلبل و قمری سخن از سرو و گل اینجا
که این افسانه ها را ژاژ خایی عشق می داند
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت کردن از زیباییها و داستانهای عاشقانه مانند بلبل و قمری، بیفایده است؛ زیرا عشق، خود به تنهایی یک داستان پر از شگفتی و حرفهای بیپایان است.
به بزم عشق مهر بی نیازی بر مدار از لب
که همت خواستن را هم گدایی عشق می داند
هوش مصنوعی: در محفل عشق، برمدار بینیازی و محبت قرار داشته باش، زیرا کسانی که از دیگران درخواست میکنند، خود را به نوعی نیازمند عشق میدانند.
دل خوش مشرب و پیشانی وا کرده ای دارد
که سنگ کودکان را مومیایی عشق می داند
هوش مصنوعی: دل شاد و مهربانی که با روی گشاده به زندگی نگاه میکند، چنان است که حتی سنگهای بازی بچهها را هم مظهر عشق میبیند.
چو دیدی دست و تیغ عشق را از دور بسمل شو
که بال و پر زدن را بد ادایی عشق می داند
هوش مصنوعی: اگر عشق را از دور با دست و تیغش ببینی، باید بیدرنگ تسلیم شوی و به حالتی از گیجی و حیرت درآیی، زیرا نشان دادن قدرت و شجاعت در برابر عشق، فقط یک بازی است.
زسختی رو نمی تابد، زکوه غم نمی نالد
نژاد از سنگ دارد مومیایی، عشق می داند
هوش مصنوعی: هیچگاه از سختیها نمیهراسد و از کوه غم ناله نمیکند، زیرا از سنگ زاده شده و عشق را درک میکند.
نمی دانم چه سازم تا فنای مطلقم داند
که در خود گم شدن را خودنمایی عشق می داند
هوش مصنوعی: نمیدانم چه کار کنم تا آنکه به فنا برسم، بداند که در خود گم شدن، نشانهای از عشق است.
چو عشق آمد به دل صائب مکن اندیشه سامان
کجا چون عقل ناقص کدخدایی عشق می داند؟
هوش مصنوعی: وقتی عشق به دل انسان میآید، نباید به فکر نظم و ترتیب افتاد، زیرا عشق خودش از ظرفیت و تواناییهایی برخوردار است که عقل ناتوان نمیتواند به آن دست یابد.