غزل شمارهٔ ۳۱۳۹
زمین و آسمان از ناله من در خروش آمد
نشست از جوش دریا، سینه من تا به جوش آمد
نشاط دایمی خواهی، به درد از صاف قانع شو
که در دورست دایم جام هر کس درد نوش آمد
تو محو رنگ و بویی، ورنه از هر جنبش خاری
صریر خامه تقدیر، عارف را به گوش آمد
زدست رد مردم آن که می نالد نمی داند
که از دست نوازش کوه غم ما را به دوش آمد
خرابات مغان پرجوش بود از شور من صائب
جهان افسرده شد دیوانه ما تا به هوش آمد
غزل شمارهٔ ۳۱۳۸: در و دیوار در وجد از نسیم نوبهار آمدغزل شمارهٔ ۳۱۴۰: شدم آسوده تا از دیده اشک لاله رنگ آمد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زمین و آسمان از ناله من در خروش آمد
نشست از جوش دریا، سینه من تا به جوش آمد
هوش مصنوعی: زمین و آسمان به خاطر نالهها و گریههای من به جنبش درآمدند. دریا هم از شدت احساس من به جوش آمد و سینهام پر از هیجان و درد شد.
نشاط دایمی خواهی، به درد از صاف قانع شو
که در دورست دایم جام هر کس درد نوش آمد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی همیشه خوشحال و شاداب باشی، باید از مشکلات و دردهای زندگی راضی باشی؛ چرا که در این دنیا هر فردی با چالشها و سختیها مواجه است.
تو محو رنگ و بویی، ورنه از هر جنبش خاری
صریر خامه تقدیر، عارف را به گوش آمد
هوش مصنوعی: شما چنان غرق در زیباییها و جذابیتها هستید که اگر نه، هر حرکت و سر و صدایی از سرنوشت به گوش عارف میرسد.
زدست رد مردم آن که می نالد نمی داند
که از دست نوازش کوه غم ما را به دوش آمد
هوش مصنوعی: کسی که از درد و رنجش شکایت میکند، نمیداند که فشار و سنگینی غم ما ناشی از نوازش و محبت کوههاست، یعنی سنگینی غم ما خیلی عمیق و بزرگ است.
خرابات مغان پرجوش بود از شور من صائب
جهان افسرده شد دیوانه ما تا به هوش آمد
هوش مصنوعی: محلهی میخانه، به خاطر شور و حال من پر از جنب و جوش است، اما جهان به خاطر دیوانگی من، به شدت غمگین شده است؛ حالا که به خود آمدم و به حال عادی برگشتم.