غزل شمارهٔ ۳۱۳۷
بده ساقی می گلگون که ایام بهار آمد
عجب آبی جهان خشک را بر روی کار آمد
مگر آن سرو سیم اندام عزم گلستان دارد؟
که گل از شاخ بیرون با طبقهای نثار آمد
نظر بر روزن خورشید دارد آب و رنگ گل
مگر از پرده بیرون چهره آن گلعذار آمد؟
اگر شاخ گل از گلزار شد دامن کشان بیرون
بحمدالله که سرو قامت او پایدار آمد
مگر رشک جمالت داد مالش لاله رویان را؟
که بوی خون به مغزم از نسیم لاله زار آمد
حصاری نیست غیر از جام، طوفان حوادث را
به کشتی می توان سالم زدریا بر کنار آمد
برون کن خارخار خار بیرون کردن از خاطر
که با دست نگارین گل برون از شاخسار آمد
رم وحشی غزالان شد نگاه چشم قربانی
شکار انداز من هر جا به انداز شکار آمد
مروت نیست دست خواهش ما برقفا بستن
پس از عمری که نخل آرزومندی به بار آمد
ز زخم خمر چندین دوزخ سوزان فرو خوردم
که گلزار بهشت از در مرا بی انتظار آمد
بشارت باد مخموران این گلزار را صائب
که جام لاله لبریز از شراب بی خمار آمد
غزل شمارهٔ ۳۱۳۶: نماند بر زمین هر کس به طینت خاکسار آمدغزل شمارهٔ ۳۱۳۸: در و دیوار در وجد از نسیم نوبهار آمد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بده ساقی می گلگون که ایام بهار آمد
عجب آبی جهان خشک را بر روی کار آمد
هوش مصنوعی: به من می نوشان شرابی سرخ رنگ، چون بهار فرا رسیده است. جالب اینجاست که بر روی دنیای خشک و بی روح، رنگ و رونق تازهای به وجود آمده است.
مگر آن سرو سیم اندام عزم گلستان دارد؟
که گل از شاخ بیرون با طبقهای نثار آمد
هوش مصنوعی: آیا آن دختر با زیبایی مانند سرو، قصد رفتن به باغ گل را دارد؟ زیرا گلها از شاخهها به بیرون آمده و با محافل زیبایی همراهند.
نظر بر روزن خورشید دارد آب و رنگ گل
مگر از پرده بیرون چهره آن گلعذار آمد؟
هوش مصنوعی: آب و رنگ گل از نور خورشید تاثیر میگیرد، اما آیا زیبایی و چهره آن گل، جز از پرده پنهان بیرون آمده است؟
اگر شاخ گل از گلزار شد دامن کشان بیرون
بحمدالله که سرو قامت او پایدار آمد
هوش مصنوعی: اگر شاخ گل از باغ بیرون بیفتد، خوشحالم که قامت سرو همچنان پابرجا مانده است.
مگر رشک جمالت داد مالش لاله رویان را؟
که بوی خون به مغزم از نسیم لاله زار آمد
هوش مصنوعی: آیا زیبایی تو باعث حسادت گلهای لاله شده است؟ که بویی از خون به مغز من رسیده است، همچون نسیم لالهزار.
حصاری نیست غیر از جام، طوفان حوادث را
به کشتی می توان سالم زدریا بر کنار آمد
هوش مصنوعی: هیچ محافظی جز جام شراب وجود ندارد، میتوان با کشتی طوفان حوادث را پشت سر گذاشت و به ساحل امن رسید.
برون کن خارخار خار بیرون کردن از خاطر
که با دست نگارین گل برون از شاخسار آمد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که باید زحمت و درد و رنج را از ذهن و دل بیرون کرد و به جای آن، زیباییها و خوبیها را در نظر داشت. مانند این که وقتی گل زیبا را از شاخه میچینیم، خارهای آن را فراموش کنیم و فقط به زیبایی آن توجه کنیم.
رم وحشی غزالان شد نگاه چشم قربانی
شکار انداز من هر جا به انداز شکار آمد
هوش مصنوعی: نگاه من به چشمان تو مانند چشمای غزالان است که در آن عواطف و زیبایی خاصی وجود دارد، و هر بار که به تو مینگرم، گویی در جستجوی شکار هستم و تیر نگاه من به تو میخورد.
مروت نیست دست خواهش ما برقفا بستن
پس از عمری که نخل آرزومندی به بار آمد
هوش مصنوعی: دست از خواستههایمان بردارید، چرا که بیانصافی است که پس از سالها تلاش و انتظار، به آنچه میخواهیم رسیدن را ناممکن کنیم.
ز زخم خمر چندین دوزخ سوزان فرو خوردم
که گلزار بهشت از در مرا بی انتظار آمد
هوش مصنوعی: از نوشیدن شراب آنقدر عذاب و رنج را تحمل کردم که ناگهان بهشت به سراغم آمد و مرا بدون انتظار در آغوش گرفت.
بشارت باد مخموران این گلزار را صائب
که جام لاله لبریز از شراب بی خمار آمد
هوش مصنوعی: خبر خوش برای مستهای این گلزار که جام لاله، پر از شراب ناب و تازهای است.