گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۱۳

گل بی خار را شبنم زچشم شور می باشد
چو نیش و نوش با هم شد زآفت دور می باشد
به یک اندازه باشد تلخی و شیرینی عالم
به قدر اشک چوب تاک را انگور می باشد
مجو در لقمه اهل قناعت ناگوارایی
که این مو در کمین کاسه فغفور می باشد
کند جمعیت دنیا فساد نفس را ظاهر
که این مکاره از بی چادری مستور می باشد
به قدر اختصار از خانه لذت می توان بردن
حلاوت فرش در کاشانه زنبور می باشد
زما دارالسرور نیستی ماتم سرایی شد
گره بر جبهه دار از سر منصور می باشد
شد از کسب هوا قصر حباب از موجه ای ویران
سرای شوخ چشمان یک نفس معمور می باشد
نشد سر بر خط فرمان گذارد طاق ابرویش
نمی گیرد به خود زه چون کمان پرزور می باشد
به پیغامی زبان شکوه ما می توان بستن
زخرمن دانه ای قفل دهان مور می باشد
شکست از سنگ اخوان گوهر بی قیمت یوسف
حسد در مردم نزدیک بیش از دور می باشد
سبکباری بود در خواب حمال گرانجان را
اگر دارد حریص آسایشی، در گور می باشد
نمی دانم کم از مکتوب، پیغام زبانی را
نمک بر زخم عاشق مرهم کافور می باشد
مبین صائب به عیب خلق اگر از پاک چشمانی
که عیب از دیده های پاک بین مستور می باشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل بی خار را شبنم زچشم شور می باشد
چو نیش و نوش با هم شد زآفت دور می باشد
هوش مصنوعی: گل بدون خار، مانند شبنمی است که از چشم شور جدا شده است. وقتی که نیش و نوش با هم همراه می‌شوند، از آفت‌ها دور می‌مانند.
به یک اندازه باشد تلخی و شیرینی عالم
به قدر اشک چوب تاک را انگور می باشد
هوش مصنوعی: زندگی شامل تلخی‌ها و شیرینی‌های مشابهی است و مانند این است که اندازه‌ی اشک‌های چوب تاک، میوه‌ی انگور را تعیین می‌کند.
مجو در لقمه اهل قناعت ناگوارایی
که این مو در کمین کاسه فغفور می باشد
هوش مصنوعی: در جستجوی لقمه‌ای از اهل قناعت، ناگوار باشد، زیرا این مو در کمین کاسه‌ای از فغفور (حاکم) قرار دارد.
کند جمعیت دنیا فساد نفس را ظاهر
که این مکاره از بی چادری مستور می باشد
هوش مصنوعی: جمعیت دنیا باعث می‌شود که فساد روحی انسان‌ها نمایان شود، زیرا این مشکلات ناشی از بی‌حجابی و نداشتن حیا است.
به قدر اختصار از خانه لذت می توان بردن
حلاوت فرش در کاشانه زنبور می باشد
هوش مصنوعی: از زندگی می‌توان به اندازه‌ای که مختصر باشد، لذت برد. مانند خوشمزگی عسل که زنبورها از خانه خود به دست می‌آورند.
زما دارالسرور نیستی ماتم سرایی شد
گره بر جبهه دار از سر منصور می باشد
هوش مصنوعی: در این دنیا، جای شادی و خوشحالی نیست و به جای آن، فضایی متأثر و غم‌گین حاکم است. بر پیشانی کسی که از مصائب رنج می‌برد، نشانه‌هایی از غم و اندوه وجود دارد و این درد و رنج یادآور داستان‌های تلخ دیگران نیز هست.
شد از کسب هوا قصر حباب از موجه ای ویران
سرای شوخ چشمان یک نفس معمور می باشد
هوش مصنوعی: از تلاش برای به دست آوردن آرزوها، قصر خیالی و ناپایداری شکل می‌گیرد. بی‌ثباتی و تزلزل در دل، خانه‌ای است که زیبا و شاداب به نظر می‌رسد، اما تنها لحظه‌ای پایدار است.
نشد سر بر خط فرمان گذارد طاق ابرویش
نمی گیرد به خود زه چون کمان پرزور می باشد
هوش مصنوعی: او نتوانست سرش را روی خط فرمان ابرویش بگذارد، چرا که ابروی او همچون کمان قوی و کشیده است و نمی‌گذارد به سمت خود بگیرد.
به پیغامی زبان شکوه ما می توان بستن
زخرمن دانه ای قفل دهان مور می باشد
هوش مصنوعی: پیام ما قدرتی دارد که می‌تواند از دانه‌ای کوچک، قفل دهان یک مور را بشکند.
شکست از سنگ اخوان گوهر بی قیمت یوسف
حسد در مردم نزدیک بیش از دور می باشد
هوش مصنوعی: حسادت و دشمنی در میان افرادی که به یکدیگر نزدیک‌تر هستند، بیشتر از کسانی است که در فاصله دور قرار دارند. به همین دلیل ارتباط نزدیک می‌تواند باعث ایجاد مشکلات و سختی‌های بیشتری شود.
سبکباری بود در خواب حمال گرانجان را
اگر دارد حریص آسایشی، در گور می باشد
هوش مصنوعی: کسی که در خواب و خیال خود را سبک و آسوده می‌بیند، اگر چه ممکن است نسبت به آسایش و راحتی حریص باشد، در نهایت در درون خود، بار سنگینی را حمل می‌کند و با مرگ این بار بر دوش او باقی می‌ماند.
نمی دانم کم از مکتوب، پیغام زبانی را
نمک بر زخم عاشق مرهم کافور می باشد
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چه مقدار از نوشته، پیام زبانی را می‌گیرد؛ اما نمک بر زخم عاشق، همچون مرهم کافور است.
مبین صائب به عیب خلق اگر از پاک چشمانی
که عیب از دیده های پاک بین مستور می باشد
هوش مصنوعی: اگر از چشم‌های پاک و منصف به دیگران نگاه کنی، عیوب آن‌ها پنهان خواهد ماند. این یعنی که همیشه نباید به عیوب دیگران توجه کنیم.