غزل شمارهٔ ۳۰۸۴
گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
چه حاجت دیده بیدار را با رهنما باشد؟
شرر را اولین پرواز معراج فنا باشد
به آهی می توان افلاک را زیر و زبر کردن
در آن کشور که چاک سینه محراب دغا باشد
چسان آید برون از زیر دیوار گرانجانی؟
تن زاری که در ششدر زنقش بوریا باشد
به اندک روی گرمی پشت بر گل می کند شبنم
چرا در آشنایی اینقدر کس بیوفا باشد؟
زبیم آسیا افتاد در دل چاک گندم را
دل ما چون درست از گردش چرخ دعا باشد؟
صفیر جانگدازش سنگ را در ناله می آرد
گرفتاری که معشوقش چو گل در دست و پا باشد
مقوس کرد بار روزی ما آسمانها را
دل آگاه در اندیشه روزی چرا باشد؟
قدم بر جسم خاکی نه، سرافرازی تماشاکن
به این تل چون برآیی آسمان در زیر پا باشد
به دام زاهدان افتادم از همواری ظاهر
ندانستم نیام تیغ این قوم از عصا باشد
به همت هر که بتوان گشودن کار عالم را
گذارد دست اگر بر روی یکدیگر روا باشد
توانی سبز شد در حلقه آزادگان صائب
ترا چون سرو اگر در چار موسم یک قبا باشد
غزل شمارهٔ ۳۰۸۳: اگر از خال لب مهر دهان من نخواهی شدغزل شمارهٔ ۳۰۸۵: بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
هوش مصنوعی: عشاق به خاطر عشق و شوق به فنا، لباسشان را پاره میکنند. این نشان میدهد که آنها چقدر به عشق و دلبستگیشان اهمیت میدهند. همچنین، وجود یک حرف "الف" در دل گندم نشاندهنده این است که شادی و سرزندگی از عشق و امید به وجود میآید.
چه حاجت دیده بیدار را با رهنما باشد؟
شرر را اولین پرواز معراج فنا باشد
هوش مصنوعی: وقتی کسی به روشنی ببیند و بیدار باشد، نیازی به راهنما ندارد. به عبارتی، برای کسی که در درک و آگاهی است، نیاز به هدایت دیگران احساس نمیشود. همچنین، از آنجا که آتش و شور و شوق معمولاً به سمت نابودی میرود، میتوان گفت که اولین نشانههای بلندی و کمال در نهایت به فنا میانجامد.
به آهی می توان افلاک را زیر و زبر کردن
در آن کشور که چاک سینه محراب دغا باشد
هوش مصنوعی: با یک آه میتوان همه چیز را تغییر داد، در جایی که دل و جانِ انسان در حال فریب و فریبی بزرگ باشد.
چسان آید برون از زیر دیوار گرانجانی؟
تن زاری که در ششدر زنقش بوریا باشد
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است کسی که زیر بار سنگین است، به راحتی از زیر دیوار بیرون بیاید؟ این مانند حالتی است که موجودی ضعیف در حصار بیرحمی قرار دارد.
به اندک روی گرمی پشت بر گل می کند شبنم
چرا در آشنایی اینقدر کس بیوفا باشد؟
هوش مصنوعی: به خاطر یک لبخند کوچک، پشت به گل میکند و شبنم چرا در نزدیکی هم، اینقدر بیوفا و غیرقابل اعتماد است؟
زبیم آسیا افتاد در دل چاک گندم را
دل ما چون درست از گردش چرخ دعا باشد؟
هوش مصنوعی: زمانی که دانههای گندم در آسیاب به زمین میافتند، دل ما نیز مانند آنها در اثر گردش روزگار و دعا به حالتی خاص در میآید. یعنی همه چیز به نوعی تحت تأثیر سرنوشت و دعای ماست.
صفیر جانگدازش سنگ را در ناله می آرد
گرفتاری که معشوقش چو گل در دست و پا باشد
هوش مصنوعی: صدای غمانگیز او، سنگ را به ناله درمیآورد؛ به حال کسی که محبوبش مثل گلی در دست و پا باشد و او را درگیر کرده باشد.
مقوس کرد بار روزی ما آسمانها را
دل آگاه در اندیشه روزی چرا باشد؟
هوش مصنوعی: خداوند روزی ما را به گونهای تنظیم کرده که همه آسمانها برای ما فراهم شدهاند. انسانهای دانا نباید نگران روزی خود باشند.
قدم بر جسم خاکی نه، سرافرازی تماشاکن
به این تل چون برآیی آسمان در زیر پا باشد
هوش مصنوعی: به جای اینکه بر روی جسم خاکی پا بگذاری، به افتخار و عظمت خود نگاه کن. هنگامی که بر این تپه بالا بروی، آسمان در زیر پاهایت خواهد بود.
به دام زاهدان افتادم از همواری ظاهر
ندانستم نیام تیغ این قوم از عصا باشد
هوش مصنوعی: به دام عابدانی افتادهام که ظاهراً نیفتند و نتوانستم بفهمم که شمشیر این مردم در حقیقت همان عصا است.
به همت هر که بتوان گشودن کار عالم را
گذارد دست اگر بر روی یکدیگر روا باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که توانایی دارد، میتواند به بهبود وضعیت جهان کمک کند. اگر قرار باشد که انسانها در کنار یکدیگر باشند، این کار ممکن خواهد شد.
توانی سبز شد در حلقه آزادگان صائب
ترا چون سرو اگر در چار موسم یک قبا باشد
هوش مصنوعی: سبز شدن تواناییهایت به این معناست که در جمع آزادگان، مانند سروی خواهی بود که در همهی فصلها یک لباس زیبا بر تن دارد.
حاشیه ها
1403/01/14 16:04
علی گل اکبر
در بیت شماره 11 «بتوان» اشتباه است و باید «بتواند» نوشته شود.