غزل شمارهٔ ۳۰۲
ای ترا در سینه هر ذره پنهان رازها
در میان مهر خاموشی گره آوازها
در تلاش جستجویت سر به هم آورده اند
مقطع انجام ها و مطلع آغازها
در زمین بوس جلالت، طایران قدس را
آه خون آلود گردد رشته پروازها
یک دل بیدار در نه پرده افلاک نیست
پرده خواب است گویا پرده این سازها
در دل کان گوهر و در چشم دریا نم نماند
خامه صائب همان در پرده دارد رازها
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ترا در سینه هر ذره پنهان رازها
در میان مهر خاموشی گره آوازها
هوش مصنوعی: ای تو که در دل هر ذره از جهان، اسرار نهفتهای و در میان عشق، سکوتی وجود دارد که آواها را به هم گره میزند.
در تلاش جستجویت سر به هم آورده اند
مقطع انجام ها و مطلع آغازها
هوش مصنوعی: در تلاش برای یافتن تو، سرنوشت و پایانها و آغازها به هم گره خوردهاند.
در زمین بوس جلالت، طایران قدس را
آه خون آلود گردد رشته پروازها
هوش مصنوعی: در زمین که نشانه عظمت توست، پرندگان آسمانی با افسوس و اندوه پروازهایشان را قطع میکنند.
یک دل بیدار در نه پرده افلاک نیست
پرده خواب است گویا پرده این سازها
هوش مصنوعی: دل بیدار و آگاه در دنیای پیچیده و گسترده افلاک وجود ندارد؛ به نظر میرسد تنها یک پرده خواب و پنهان است که بر روی این سازها کشیده شده است.
در دل کان گوهر و در چشم دریا نم نماند
خامه صائب همان در پرده دارد رازها
هوش مصنوعی: در دل معدن، جواهری وجود دارد و در چشمان دریا، اثری از رطوبت نیست. قلم صائب همان رازهایی را در خود دارد که در پرده پنهان است.