غزل شمارهٔ ۳۰۰۵
جمالت دیده ها را مطلع انوار می سازد
دهانت سینه ها را مخزن اسرار می سازد
ندارد صرفه ای معشوق را هشیار گرداندن
وگرنه غنچه را بلبل دل بیدار می سازد
من آن مرغ سحرخیزم ریاض آفرینش را
که فریادم نسیم صبح را بیدار می سازد
مرا بیگانه کرد از دین و ایمان سر و بالایی
که طوق قمریان را بر کمر زنار می سازد
اگرچه نخل بی برگم به عشق امیدها دارم
که آتش خار بی گل را گل بی خار می سازد
شکیبایی زعاشق نیست حسن آشنارو را
به یاد طوطیان آیینه با زنگار می سازد
زجوش گل چنان شد تنگ جا بر نغمه پردازان
که بلبل آشیان در رخنه دیوار می سازد
مکن از تنگ چشمیهای گردون شکوه، ای رهرو
که چشم تنگ سوزن رشته را هموار می سازد
مخور چون گل زغفلت روی دست خنده شادی
که دل را در دو غم می سازد و بسیار می سازد
به حرف عقل پا از وادی مجنون مکش صائب
که این ره پای خواب آلود را بیدار می سازد
غزل شمارهٔ ۳۰۰۴: چها تا با هوسناکان کند رخسار گلرنگشغزل شمارهٔ ۳۰۰۶: چراغ حسن را دامان خط مستور میسازد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جمالت دیده ها را مطلع انوار می سازد
دهانت سینه ها را مخزن اسرار می سازد
هوش مصنوعی: زیبایی تو چشمان مردم را مانند منبعی پرنور میکند و لبهایت رازهای دلها را در خود نگه میدارند.
ندارد صرفه ای معشوق را هشیار گرداندن
وگرنه غنچه را بلبل دل بیدار می سازد
هوش مصنوعی: معشوقه را بیدار کردن فایدهای ندارد، چون اگر این طور بود، بلبل میتوانست غنچه را به زندگی وادارد.
من آن مرغ سحرخیزم ریاض آفرینش را
که فریادم نسیم صبح را بیدار می سازد
هوش مصنوعی: من آن پرندهای هستم که صبح زود بیدار میشوم و با صدایم، نسیم صبح را به حرکت در میآورم.
مرا بیگانه کرد از دین و ایمان سر و بالایی
که طوق قمریان را بر کمر زنار می سازد
هوش مصنوعی: من را از دین و ایمان بیگانه ساخت، همان جاذبهای که گردنبدهای قمر را به دور کمر زنجیر میکند.
اگرچه نخل بی برگم به عشق امیدها دارم
که آتش خار بی گل را گل بی خار می سازد
هوش مصنوعی: هرچند که در حال حاضر هیچ امیدی ندارم و احساس خستگی میکنم، اما هنوز هم به عشق و امید باور دارم که میتواند حتی در سختترین شرایط نیز زیبایی و زندگی ایجاد کند.
شکیبایی زعاشق نیست حسن آشنارو را
به یاد طوطیان آیینه با زنگار می سازد
هوش مصنوعی: صبوری در عشق نشانهای از زیبایی آشنایی است و یادآوری طوطیانی که در آینه زنگزده قرار دارند، نشاندهندهی این مفهوم است.
زجوش گل چنان شد تنگ جا بر نغمه پردازان
که بلبل آشیان در رخنه دیوار می سازد
هوش مصنوعی: به دلیل تنگی و کمبود فضا ناشی از شکوفههای گل، نغمهسازان با مشکلاتی مواجه شدهاند و بلبلها برای ساخته شدن آشیانهشان در دیوارها به دنبال نقاطی هستند که بتوانند به راحتی لانهسازی کنند.
مکن از تنگ چشمیهای گردون شکوه، ای رهرو
که چشم تنگ سوزن رشته را هموار می سازد
هوش مصنوعی: ای رهجو، از دلسردیها و محدودیتهای این دنیا شکایت نکن، چرا که حتی تنگچشمان نیز میتوانند با دقت و تلاش خود، راه را برای پیشرفت هموار سازند.
مخور چون گل زغفلت روی دست خنده شادی
که دل را در دو غم می سازد و بسیار می سازد
هوش مصنوعی: به خاطر غفلت، مانند گل لبخند نزن، زیرا این خندهای که از شادی مینمایی، دل را در دو غم غرق میکند و دردهای زیادی برایت به همراه خواهد داشت.
به حرف عقل پا از وادی مجنون مکش صائب
که این ره پای خواب آلود را بیدار می سازد
هوش مصنوعی: به سخن عقل توجه کن و به راه دیوانگی نرو، زیرا این مسیر میتواند خواب و بیتوجهی تو را به حالت بیداری درآورد.