گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۶۹

زدیدار تو از یوسف زلیخا مهر برگیرد
چراغ دیده یعقوب از روی تو درگیرد
نه زاهد ماند نه میخواره از حسن جهانسوزش
که چون گردید آتش شعله ور در خشک و تر گیرد
در آب زندگانی موی آتش دیده را ماند
رگ جانی که پیچ و تاب از ان موی کمر گیرد
از ان عاشق به آتشهای رنگارنگ می سوزد
که آن روی لطیف از هر نگه رنگ دگر گیرد
ز سر پا کردگان را تا چه گلها بر سر افشاند
بیابانی که پای راهرو را در گهر گیرد
زخرمن جوی رزق، از خوشه چینان دست کوته کن
که مور پست فطرت دانه از مور دگر گیرد
سپر انداختم تا خون نباید خورد، ازین غافل
که این پیمانه چون شد سرنگون خون بیشتر گیرد
من آن لعل گرانقدرم بساط خاک را صائب
که بوسد دست خود هر کس مرا از خاک برگیرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زدیدار تو از یوسف زلیخا مهر برگیرد
چراغ دیده یعقوب از روی تو درگیرد
هوش مصنوعی: در دیدار تو، عشق و زیبایی باعث می‌شود که زلیخا از یوسف دل ببرد و چشمان یعقوب نیز از چهره تو روشنایی بگیرد.
نه زاهد ماند نه میخواره از حسن جهانسوزش
که چون گردید آتش شعله ور در خشک و تر گیرد
هوش مصنوعی: نه زاهدی باقی ماند و نه میخواری، زیرا زیبایی سوزان او چنان آتشین است که وقتی شعله‌ور شود، همه چیز را در آتش می‌سوزاند، چه تر باشد و چه خشک.
در آب زندگانی موی آتش دیده را ماند
رگ جانی که پیچ و تاب از ان موی کمر گیرد
هوش مصنوعی: در آب زندگی، مویی آتشین مانند رگ جان وجود دارد که از آن موی کمر، پیچ و تاب می‌گیرد.
از ان عاشق به آتشهای رنگارنگ می سوزد
که آن روی لطیف از هر نگه رنگ دگر گیرد
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر زیبایی‌های مختلف و جذاب محبوبش می‌سوزد، زیرا هر نگاه او می‌تواند حس و رنگ جدیدی به قلبش ببخشید.
ز سر پا کردگان را تا چه گلها بر سر افشاند
بیابانی که پای راهرو را در گهر گیرد
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حال کسانی می‌پردازد که در مسیر زندگی، زحمات و تلاش‌های زیادی کرده‌اند. آن‌ها مانند گل‌هایی هستند که در مکان‌های نامساعد و دشوار شکوفا می‌شوند. این توصیف نشان‌دهنده‌ی این است که حتی در شرایط سخت و بی‌رحم، انسان‌ها می‌توانند به موفقیت و زیبایی دست یابند.
زخرمن جوی رزق، از خوشه چینان دست کوته کن
که مور پست فطرت دانه از مور دگر گیرد
هوش مصنوعی: از زمین زراعت، وقتی به جستجوی روزی هستید، باید از افرادی که به برداشت محصول مشغولند دوری کنید، چون مانند موری که خود را از دیگر موران پایین‌تر می‌بیند، منابع را از دیگران می‌گیرد.
سپر انداختم تا خون نباید خورد، ازین غافل
که این پیمانه چون شد سرنگون خون بیشتر گیرد
هوش مصنوعی: من خود را از جنگ و درگیری کنار کشیده‌ام تا از خونریزی جلوگیری کنم، غافل از این‌که این تصمیم من ممکن است باعث شود که در نهایت بیشتر از آنچه انتظار دارم، آسیب ببینم.
من آن لعل گرانقدرم بساط خاک را صائب
که بوسد دست خود هر کس مرا از خاک برگیرد
هوش مصنوعی: من گوهری باارزش هستم که کسی که مرا از زمین برمی‌دارد، دست خود را می‌بوسد.