گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۶۰

دل حق جو نظر بر عالم باطل نمی دارد
که تیر راست کیشان تا هدف منزل نمی دارد
نیند آزادگان غافل ز احوال گرانباران
ثمر سرو و صنوبر غیربار دل نمی دارد
بخیل ترشرو ز ابرام محتاجان بود فارغ
که در چون بسته باشد از برون، سایل نمی دارد
مدار از چرخ امید گشاد دل که این دهقان
به خرمن دانه ای جز عقده مشکل نمی دارد
ترا گر هست در ره منزلی خواب فراغت کن
که چون ریگ روان، سرگشتگی منزل نمی دارد
نظر بر حق بود از خلق عارف را، که پروانه
نظر گاهی بغیر از شمع در محفل نمی دارد
غرض دلجویی بیرحمی قاتل بود، ورنه
زخاک و خون تپیدن لذتی بسمل نمی دارد
به تیغ از دامنش کوتاه اگر شد دست من، شادم
که خون بیگناهان دست از قاتل نمی دارد
ندارد قدر و قیمت در نظرها رشته بی گوهر
پریشان می شود زلفی که پاس دل نمی دارد
مرا افتاده صائب کار با خورشید رخساری
که تا دل را نسازد آب، دست از دل نمی دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل حق جو نظر بر عالم باطل نمی دارد
که تیر راست کیشان تا هدف منزل نمی دارد
هوش مصنوعی: دل کسی که به حقیقت و حقایق می‌نگرد، به دنیای فریفته‌کننده و قائم بر باطل توجهی ندارد؛ زیرا افرادی که در مسیر حقیقت حرکت می‌کنند، همواره به سمت مقصد صحیح و واقعی خود می‌روند.
نیند آزادگان غافل ز احوال گرانباران
ثمر سرو و صنوبر غیربار دل نمی دارد
هوش مصنوعی: آزادگان نباید نسبت به وضعیت افرادی که در شرایط سخت و دشوار زندگی می‌کنند، بی‌توجه باشند. درختان با ثمراتشان، مانند سرو و صنوبر، نشان‌دهنده‌ این هستند که برخی از افراد می‌توانند وزن سنگینی را بر دوش بکشند و در عین حال به دیگران سود برسانند، اما دل‌هایی که نسبت به این مشکلات بی‌تفاوت‌اند، نمی‌توانند به درستی از این بار سنگین آگاه شوند.
بخیل ترشرو ز ابرام محتاجان بود فارغ
که در چون بسته باشد از برون، سایل نمی دارد
هوش مصنوعی: بخیل و بدخلق فقط به خاطر نیاز دیگران احساس ناراحتی می‌کند؛ زیرا وقتی درب غیرت او بسته باشد، دیگران را فراموش می‌کند و برایشان اهمیت قائل نیست.
مدار از چرخ امید گشاد دل که این دهقان
به خرمن دانه ای جز عقده مشکل نمی دارد
هوش مصنوعی: باید دمت را از نگرانی و ناامیدی آزاد کنی، چون این کشاورز هیچ چیزی جز مشکلات و نگرانی‌ها در دل خود ندارد.
ترا گر هست در ره منزلی خواب فراغت کن
که چون ریگ روان، سرگشتگی منزل نمی دارد
هوش مصنوعی: اگر در مسیر زندگی به مقصدی برخورد کردی، لحظه‌ای آرامش بگیر و استراحت کن؛ چرا که مانند ریگی که در آب جاری است، مقصد دائمی نیست و همواره در حال تغییر است.
نظر بر حق بود از خلق عارف را، که پروانه
نظر گاهی بغیر از شمع در محفل نمی دارد
هوش مصنوعی: نگاه عارف به حقیقت است و او تنها به شمع توجه می‌کند و به جز آن در جمع دیگران نمی‌نگرد.
غرض دلجویی بیرحمی قاتل بود، ورنه
زخاک و خون تپیدن لذتی بسمل نمی دارد
هوش مصنوعی: هدف از دلجویی، صرفاً نشان دادن بی‌رحمی قاتل است؛ در غیر این صورت، از خاک و خون تپیدن، هیچ لذتی برای کسی که کشته شده وجود ندارد.
به تیغ از دامنش کوتاه اگر شد دست من، شادم
که خون بیگناهان دست از قاتل نمی دارد
هوش مصنوعی: اگر نتوانم به او لطمه بزنم و دامانش را قطع کنم، خوشحالم که خون بی‌گناهان هرگز رهایم نمی‌کند و همچنان به دنبال قاتل است.
ندارد قدر و قیمت در نظرها رشته بی گوهر
پریشان می شود زلفی که پاس دل نمی دارد
هوش مصنوعی: زلفی که ارزش و اعتبارش در نظرها پایین است، به راحتی بی‌نظم و آشفته می‌شود اگر کسی مراقب و محافظ دلش نباشد.
مرا افتاده صائب کار با خورشید رخساری
که تا دل را نسازد آب، دست از دل نمی دارد
هوش مصنوعی: من در کار عشق با کسی هستم که چهره‌اش مانند خورشید است و تا زمانی که دل شاد نشود، از دلم دست برنمی‌دارد.