گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۴۷

لب نانی که از دامان سایل باز می دارد
توانگر کشتی خود را زساحل باز می دارد
زقرب یار، جان را جسم کاهل باز می دارد
که از رفتار آب سهل را گل باز می دارد
حضور خانه از دریا نگردد سیل را مانع
کجا ما را زقطع راه، منزل باز می دارد؟
که عاشق را زقرب یار مانع می تواند شد؟
ادب پروانه ما را زمحفل باز می دارد
اگر تن را زتن گردون سنگین دل جدا سازد
درین وحدت سرا دل را که از دل باز می دارد؟
ندارم بیمی از کشتن، مرا این درد می سوزد
که حیرانی مرا از عذر قاتل باز می دارد
حجاب عشق از پاس ادب غافل اگر گردد
شکوه حسن مجنون را زمحمل باز می دارد
ندارد اختیاری مور در آمیزش شکر
که دلها را از ان شیرین شمایل باز می دارد؟
حضور غنچه در گفتار آورده است بلبل را
که درد خویش از یاران یکدل باز می دارد؟
تو از ناقابلی محرومی از صاحبدلان، ورنه
که تخم پاک را از خاک قابل باز می دارد؟
به دادن می توان برداشت از هر دانه خرمنها
به کشتن تخم را دهقان زحاصل باز می دارد
در توفیق را بر روی خود دانسته می بندد
ستمکاری که فیض خود زسایل باز می دارد
چه افتاده است من جان را زقرب تن شوم مانع؟
عنان موج را دریا زساحل باز می دارد
میان یوسف و یعقوب حایل می شود صائب
مرا هر سنگدل کز صحبت دل باز می دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لب نانی که از دامان سایل باز می دارد
توانگر کشتی خود را زساحل باز می دارد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که از نان و نعمت‌های خود، بخیل باشد و به دیگران کمک نکند، در حقیقت خود را از بهترین فرصت‌ها و خوشبختی‌ها محروم می‌سازد و به این ترتیب، به مانند کسی است که کشتی‌اش را از ساحل دور نگه می‌دارد و خود را از ارتقا و پیشرفت باز می‌دارد.
زقرب یار، جان را جسم کاهل باز می دارد
که از رفتار آب سهل را گل باز می دارد
هوش مصنوعی: محبت یار همچون نیش عقرب است که جان را از حرکت و عمل باز می‌دارد، همان‌طور که گل‌های نرم و لطیف نیز تلاطم و رفتار آرام آب را به هم می‌زنند.
حضور خانه از دریا نگردد سیل را مانع
کجا ما را زقطع راه، منزل باز می دارد؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که اگرچه سیل و طغیانی بر سر راه است، اما وجود خانه و مقصود ما، نمی‌گذارد که از ادامه مسیر باز بمانیم. به عبارت دیگر، هرچه obstacles و موانع سر راه باشد، عشق و ارتباط با منبع اصلی، ما را از پیش رفتن باز نمی‌دارد.
که عاشق را زقرب یار مانع می تواند شد؟
ادب پروانه ما را زمحفل باز می دارد
هوش مصنوعی: چه چیزی می‌تواند عاشق را از نزدیک شدن به محبوبش بازدارد؟ عشق و ادب ما باعث می‌شود که از محفل محبوب دور بمانیم.
اگر تن را زتن گردون سنگین دل جدا سازد
درین وحدت سرا دل را که از دل باز می دارد؟
هوش مصنوعی: اگر جسم از سنگینی و غم رها شود و به وحدتی برسد، دیگر چه چیزی می‌تواند دل را از احساسات عمیق و واقعی‌اش جدا کند؟
ندارم بیمی از کشتن، مرا این درد می سوزد
که حیرانی مرا از عذر قاتل باز می دارد
هوش مصنوعی: من از قتل نمی‌ترسم، بلکه این درد و رنج است که مانع می‌شود تا به قاتل عذری بیاورم و حیران و گیج هستم.
حجاب عشق از پاس ادب غافل اگر گردد
شکوه حسن مجنون را زمحمل باز می دارد
هوش مصنوعی: اگر حجاب عشق باعث سهو و غفلت در رعایت ادب شود، زیبایی مجنون هرگز از حمل و نقل دور نخواهد شد.
ندارد اختیاری مور در آمیزش شکر
که دلها را از ان شیرین شمایل باز می دارد؟
هوش مصنوعی: مور نمی‌تواند در انتخاب خود به تنهایی عمل کند و در ارتباط با شکر، جذابیتش را نمی‌تواند نادیده بگیرد. این ارتباط شیرین، دل‌ها را از زیبایی‌های آن بازمی‌دارد.
حضور غنچه در گفتار آورده است بلبل را
که درد خویش از یاران یکدل باز می دارد؟
هوش مصنوعی: بلبل در صحبت‌هایش از غنچه یاد می‌کند و به این شکل نشان می‌دهد که درد و حسرت خود را از دوستانی که همدل و همدرد او هستند، پنهان می‌کند.
تو از ناقابلی محرومی از صاحبدلان، ورنه
که تخم پاک را از خاک قابل باز می دارد؟
هوش مصنوعی: تو به خاطر ناتوانی‌ات از درک عمیق انسان‌های بزرگ و صاحب دل محروم شده‌ای، اگر نه، می‌توانستی ببینی که چگونه بذر خوب و با ارزش، از زمین‌های مناسب و قابل کشت، رشد می‌کند و به بار می‌نشیند.
به دادن می توان برداشت از هر دانه خرمنها
به کشتن تخم را دهقان زحاصل باز می دارد
هوش مصنوعی: با نوشیدن می‌توان به دستاوردهای بسیاری رسید، اما کشاورز با کشتن دانه‌ها، از حاصل آن خودداری می‌کند.
در توفیق را بر روی خود دانسته می بندد
ستمکاری که فیض خود زسایل باز می دارد
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر موفقیت خود را می‌بندد، ستمکاری است که نعمت‌هایش را از ابزارها و وسایل لازم محروم می‌سازد.
چه افتاده است من جان را زقرب تن شوم مانع؟
عنان موج را دریا زساحل باز می دارد
هوش مصنوعی: چه بر سر جان من آمده که نمی‌توانم از نزدیکیم با تن فاصله بگیرم؟ به مانند این است که امواج دریا نمی‌گذارند کشتی از ساحل دور شود.
میان یوسف و یعقوب حایل می شود صائب
مرا هر سنگدل کز صحبت دل باز می دارد
هوش مصنوعی: در روابط نزدیک و محبت‌آمیز، گاهی اوقات موانع و فاصله‌هایی ایجاد می‌شود که باعث دوری و جدایی میان افراد می‌شود. هر کسی که با سنگدلی و بی‌احساسی از دل و ارتباطات عاطفی دوری کند، می‌تواند این فواصل را ایجاد کند.