گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۹

تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما
از تنور سرد، آید گرم بیرون نان ما
از خزف ناز گهر از بردباری می کشیم
سنگ کم گردد تمام از پله میزان ما
رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب
میزبان ماست هر کس می شود مهمان ما
ما به تردستی زبان خصم کوته می کنیم
سبز سازد خار دامنگیر را دامان ما
نشأه رطل گران از سنگ می یابیم ما
هست در آزادی اطفال گلریزان ما
می کنیم از ترزبانی دشمنان را مهربان
می کند شیرین زمین شور را باران ما
نیست چون آیینه تصویر، امید نجات
عکس روی یار را از دیده حیران ما
غافلان را شهپر طاوس می آید به چشم
بس که رنگین شد ز الوان گنه دامان ما
در گرفتاری ز بس ثابت قدم افتاده ایم
برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما
ما ز گل پیراهنان صائب به بویی قانعیم
از نسیمی یوسفستان می شود زندان ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما
از تنور سرد، آید گرم بیرون نان ما
هوش مصنوعی: وقتی که جستجوی واقعی و صادقانه به پایان می‌رسد، مانند صبحی روشن، روح ما از یک دمای سرد رهایی می‌یابد و نان خوشمزه و گرم ما به دست می‌آید.
از خزف ناز گهر از بردباری می کشیم
سنگ کم گردد تمام از پله میزان ما
هوش مصنوعی: ما در برابر سختی‌ها و مشکلات، از زیبایی‌های درون و صبوری خود استفاده می‌کنیم و به این ترتیب، اگر همه چیز را به‌اندازه کافی تحمل کنیم، ارزش‌هایمان بیشتر خواهد شد.
رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب
میزبان ماست هر کس می شود مهمان ما
هوش مصنوعی: رزق و نعمت ما به میهمان می‌رسد و این از دست بخشش و کرم کسی است که ما را میزبانی می‌کند. هر کسی که به جمع ما می‌آید، می‌تواند از این نعمت‌ها بهره‌مند شود.
ما به تردستی زبان خصم کوته می کنیم
سبز سازد خار دامنگیر را دامان ما
هوش مصنوعی: ما با مهارت و زیرکی، زبان بدخواهی را به دست می‌گیریم و مانع می‌شویم که مشکلات و موانع به ما آسیب برسانند.
نشأه رطل گران از سنگ می یابیم ما
هست در آزادی اطفال گلریزان ما
هوش مصنوعی: ما از سنگ، با تلاش و سختی، رطل گران (وزن زیاد) بدست می‌آوریم؛ این نشان می‌دهد که در آزادی کودکان و در جشنواره‌ها و شادی‌های ما نیز ارزش و زیبایی نهفته است.
می کنیم از ترزبانی دشمنان را مهربان
می کند شیرین زمین شور را باران ما
هوش مصنوعی: ما با مهربانی و محبت می‌توانیم دشمنان را به دوستانی تبدیل کنیم، همان‌طور که باران باعث می‌شود زمین تلخ و شور شیرین شود.
نیست چون آیینه تصویر، امید نجات
عکس روی یار را از دیده حیران ما
هوش مصنوعی: امید نجات تصویر چهره محبوب در چشمان سرگشته ما، مانند تصویر در آیینه وجود ندارد.
غافلان را شهپر طاوس می آید به چشم
بس که رنگین شد ز الوان گنه دامان ما
هوش مصنوعی: افراد نادان به خاطر گناهان ما، زیبایی‌های زندگی را نمی‌بینند و تنها رنگ و لعاب ظاهری را می‌نگرند. زندگی آن‌ها به خاطر این غفلت، مانند پر طاووسی شده که به جای عمق و معنا، تنها به رنگ‌های سطحی نگاه می‌کند.
در گرفتاری ز بس ثابت قدم افتاده ایم
برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما
هوش مصنوعی: در شرایط سختی که داریم، به خاطر استقامت و پایداری‌امان، دیگر از درد و رنج ما صدایی بلند نمی‌شود و ناله‌ای از زنجیرهایمان در زندانمان به گوش نمی‌رسد.
ما ز گل پیراهنان صائب به بویی قانعیم
از نسیمی یوسفستان می شود زندان ما
هوش مصنوعی: ما از بوی گل پیراهن‌ها به شدت راضی هستیم و به همین عطر خوش، با وجود اینکه در زندان هستیم، احساس زیبایی و خوشبختی می‌کنیم. این عطر مانند نسیمی از یوسفستان به ما می‌رسد و ما را شاداب می‌کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۸۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1393/08/10 18:11
محسنرادمرد

ما ز گل پیراهنان صائب به بویی قانعیم: آنان که خاک را به مظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند.

1397/10/17 19:01
مجید

رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب
میزبان ماست هر کس میشود مهمان ما
این بیت ناظر به حدیث گهر بار. رسول اکرم صلوات الله علیه و آله است که میفرمایند میهمان روزی خود را با خود می آورد و علاوه بر آن گناهان صاحب خانه را با خود می برد

1403/10/13 13:01
اکبر کوه نورد

رزق ما با پای مهمان میرسد از خوان غیب