گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۰۸

زودتر دل جمع گردد چون پریشان می شود
چون شود سی پاره قرآن ختم آسان می شود
زخمی تیغ تو شادیمرگ گردد از نشاط
آنچنان کز خنده زخم گل نمایان می شود
مصحف ناطق شد از خط صفحه رخسار یار
مور گویا در کف دست سلیمان می شود
سروها چون سبزه خوابیده می آید به چشم
در خیابانی که قد او خرامان می شود
آب و رنگ چهره او را اگر قسمت کنند
بی سخن گلگونه چندین گلستان می شود
می شود در لقمه اول ز جان خویش سیر
بر سر خوان لئیمان هر که مهمان می شود
کفر را زنار من شیرازه جمعیت است
گر نباشم من دوصد بتخانه ویران می شود
از ضعیفان می شود پشت زبردستان قوی
شعله آتش ز خار و خس به سامان می شود
آه گاه از دل زداید زنگ و گه زنگ آورد
ابر گاه از باد جمع و گه پریشان می شود
از ستون هر چند می گردد عمارت پایدار
خانه دولت خراب از چوب دربان می شود
می رود از یاد مردم هر که شد قدش دو تا
قامت خم گشته صائب طاق نسیان می شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زودتر دل جمع گردد چون پریشان می شود
چون شود سی پاره قرآن ختم آسان می شود
هوش مصنوعی: زمانی که دل و فکر آدمی متمرکز و منظم باشد، کارها آسان‌تر انجام می‌شود. اما وقتی که ذهن در هم و برهم باشد، انجام حتی کارهای ساده هم دشوار می‌شود.
زخمی تیغ تو شادیمرگ گردد از نشاط
آنچنان کز خنده زخم گل نمایان می شود
هوش مصنوعی: زخمی که تیغ تو بر جان می‌زند، به‌قدری شادی و نشاط به همراه دارد که می‌تواند مرگ را به جشن تبدیل کند. همچنان که زخم گل از خندیدن نمایان می‌شود، شادابی آن زخم هم هویدا خواهد شد.
مصحف ناطق شد از خط صفحه رخسار یار
مور گویا در کف دست سلیمان می شود
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و جذابیت چهره محبوب اشاره شده است. چهره او به قدری زیبا و تاثیرگذار است که مانند یک کتاب ناطق صحبت می‌کند و افکاری عمیق را به تصویر می‌کشد. همچنین، اشاره به داستان سلیمان و موریانه به نماد قدرت و سخنوری اشاره دارد که در دستان او قرار دارد. به طور کلی، این بیان به عظمت و جاذبه چهره محبوب پرداخته است.
سروها چون سبزه خوابیده می آید به چشم
در خیابانی که قد او خرامان می شود
هوش مصنوعی: سروها مانند گیاهان سبز به آرامی در خیابان حرکت می‌کنند و قد بلندشان باعث زیبایی خاصی می‌شود.
آب و رنگ چهره او را اگر قسمت کنند
بی سخن گلگونه چندین گلستان می شود
هوش مصنوعی: اگر بخواهند آب و رنگ چهره او را تقسیم کنند، بدون شک به اندازه‌ی چندین گلستان گل خواهد شد.
می شود در لقمه اول ز جان خویش سیر
بر سر خوان لئیمان هر که مهمان می شود
هوش مصنوعی: هر کسی که به مهمانی لئیمان برود، در لقمه اول از جان خودش سیر می‌شود.
کفر را زنار من شیرازه جمعیت است
گر نباشم من دوصد بتخانه ویران می شود
هوش مصنوعی: من اعتقاد دارم که اگر من نباشم، هیچ چیز نمی‌تواند این جمعیت را حفظ کند. در غیاب من، حتی اگر دو صد معبد وجود داشته باشد، آن‌ها هم ویران خواهند شد.
از ضعیفان می شود پشت زبردستان قوی
شعله آتش ز خار و خس به سامان می شود
هوش مصنوعی: از افرادی که ضعیف‌تر هستند، می‌توان به قدرت و توانمندی‌های افراد قوی‌تر تکیه کرد. حتی آتش که می‌تواند خطرناک باشد، از گیاهان بی‌خود و بی‌ارزش نیز به وجود می‌آید و به طور کلی می‌تواند منجر به نظم و سامان‌دهی شود.
آه گاه از دل زداید زنگ و گه زنگ آورد
ابر گاه از باد جمع و گه پریشان می شود
هوش مصنوعی: گاهی اوقات دل را آرامش می‌بخشد و گاهی هم مثل ابر، سر و صدایش بلند می‌شود. بعضی اوقات به خاطر باد جمع و مرتب می‌شود و در مواقعی هم ناگهانی به هم می‌ریزد.
از ستون هر چند می گردد عمارت پایدار
خانه دولت خراب از چوب دربان می شود
هوش مصنوعی: هر چند که ساختمان با ستون‌های محکم ساخته شده باشد، اما اگر دربان درب آن را به درستی نگه‌داری نکند، حکومت و نظام سیاسی ممکن است به خطر بیفتد و خراب شود.
می رود از یاد مردم هر که شد قدش دو تا
قامت خم گشته صائب طاق نسیان می شود
هوش مصنوعی: هر کس که به دلیل خمیده شدن قامتش از نظر مردم افتاد، به تدریج از یادها می‌رود و فراموش می‌شود.