گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۰

از غبار کاروان چون چشم برداریم ما؟
چون مه کنعان عزیزی در سفر داریم ما
تا غبار خط او را در نظر داریم ما
منت روی زمین بر چشم تر داریم ما
فکر ما هر روز گردد یک سر و گردن بلند
تا نهال قد او را در نظر داریم ما
خار دامن می شود رنگ سبک پرواز را
چون ازان مژگان گیرا چشم برداریم ما؟
لاله زاری می شود عالم، اگر بیرون دهیم
داغهایی کز تو پنهان در جگر داریم ما
می کند ما را ز روی تلخ دریا بی نیاز
قطره آبی که در دل چون گهر داریم ما
نیست جود ساقی تردست، موقوف سؤال
چون سبو دست طلب در زیر سر داریم ما
همت ما می زند پر در فضای لامکان
بیضه افلاک را در زیر پر داریم ما
عالم آسوده را دریای پرشورش کند
از دل بی تاب خود گر دست برداریم ما
بر لب خاموش ما انگشت گستاخی مزن
تیغ ها پوشیده در زیر سپر داریم ما
موج دریا گرچه تردست است در حل حباب
در گشاد عقده ها دست دگر داریم ما
نیست آسان ترک می صائب خمارآلود را
از لب میگون او چون چشم برداریم ما؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از غبار کاروان چون چشم برداریم ما؟
چون مه کنعان عزیزی در سفر داریم ما
هوش مصنوعی: وقتی که از هیاهوی کاروان دور می‌شویم، چگونه می‌توانیم آرامش و زیبایی را فراموش کنیم؟ چرا که در سفرمان کسی عزیز و گرامی همچون ماه کنعان داریم.
تا غبار خط او را در نظر داریم ما
منت روی زمین بر چشم تر داریم ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که خط او را در نظر داریم، ما بر این زمین افتخار می‌کنیم و به او احترام می‌گذاریم.
فکر ما هر روز گردد یک سر و گردن بلند
تا نهال قد او را در نظر داریم ما
هوش مصنوعی: هر روز افکار ما بالاتر و پیشرفته‌تر می‌شود، تا جایی که ما بتوانیم در برابر قد و جایگاه او، که در نظر داریم، احساس لوچ‌تری نکنیم.
خار دامن می شود رنگ سبک پرواز را
چون ازان مژگان گیرا چشم برداریم ما؟
هوش مصنوعی: اگر ما گوشه چشمی به زیبایی‌های دور داشته باشیم، حتی خارهای دامن نیز در رنگ و سبکی شگفت‌آور به نظر خواهد رسید.
لاله زاری می شود عالم، اگر بیرون دهیم
داغهایی کز تو پنهان در جگر داریم ما
هوش مصنوعی: اگر داغ‌ها و رازهایی که از محبت تو در دل داریم را فاش کنیم، جهانی پر از شور و شوق و زیبایی همانند لاله‌زار خواهد شد.
می کند ما را ز روی تلخ دریا بی نیاز
قطره آبی که در دل چون گهر داریم ما
هوش مصنوعی: ما را از سختی‌ها و مشکلات زندگی بی‌نیاز می‌کند، مانند قطره آبی که در دل‌مان داریم و ارزشش همچون گوهر است.
نیست جود ساقی تردست، موقوف سؤال
چون سبو دست طلب در زیر سر داریم ما
هوش مصنوعی: ساقی که دستش نرم و لطیف است، بخشندگی‌اش به پرسش ما وابسته نیست، زیرا ما نیاز خود را همچون سبویی که زیر سر داریم، در اختیار داریم.
همت ما می زند پر در فضای لامکان
بیضه افلاک را در زیر پر داریم ما
هوش مصنوعی: تلاش و اراده ما باعث می‌شود که در بیکران‌های هستی پرواز کنیم و به آسمان‌ها نفوذ کنیم. ما قدرتی در زیر بال‌هایمان داریم که می‌تواند به این اهداف بزرگ دست یابد.
عالم آسوده را دریای پرشورش کند
از دل بی تاب خود گر دست برداریم ما
هوش مصنوعی: اگر ما از دل بی‌تاب خود دست بکشیم، جهان آرام را با طوفان احساسات و هیجانات خود به هم می‌زنیم.
بر لب خاموش ما انگشت گستاخی مزن
تیغ ها پوشیده در زیر سپر داریم ما
هوش مصنوعی: بر لب‌های خاموش ما دست نزن، زیرا در زیر سپر ما شمشیرهایی نهفته است.
موج دریا گرچه تردست است در حل حباب
در گشاد عقده ها دست دگر داریم ما
هوش مصنوعی: موج دریا با اینکه ظاهراً ناپایدار و شکننده است، اما در فرآیند ایجاد حباب‌ها و باز کردن گره‌ها قدرتی دیگر دارد. ما نیز توانایی و قدرتی متفاوت داریم.
نیست آسان ترک می صائب خمارآلود را
از لب میگون او چون چشم برداریم ما؟
هوش مصنوعی: ترک کردن لذت نوشیدن را آسان نمی‌توان تصور کرد، چون وقتی از زیبایی لبان او چشم می‌پوشیم، انگار چیزی را از دست می‌دهیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۷۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب