غزل شمارهٔ ۲۶۶۱
کی دل غمگین به زور آه و افغان وا شود؟
از گشاد تیر هیهات است پیکان وا شود
ریزش پوشیده می خواهد گدای بی سؤال
عاشقان را دل ز شکرخند پنهان وا شود
از هلال عید دارد دل عبث چشم گشاد
کی گره با ناخن شیر از نیستان وا شود؟
تیره روزانند باغ دلگشای یکدگر
دل چو پیوندد به آن زلف پریشان وا شود
چرخ از بیم فضولی روترش دارد مدام
میزبان سفله کی بر روی مهمان وا شود؟
مانده ای ز آلوده دامانی تو در زندان جسم
ور نه از دیوار در بر ماه کنعان وا شود
کارهای بسته را درمان به جز تسلیم نیست
دیده پوشیده چون گردید حیران وا شود
در دل سنگین، علایق می دواند ریشه سخت
از سلیمانی کجا زنار آسان وا شود؟
بیغمان را نیست ره در خلوت ارباب حال
غنچه خسبان را کجا دل از گلستان وا شود؟
گرچه نگشاید گره از رشته های پر گره
دایم از باران گره از کار مستان وا شود
بحر گوهردار را صائب بود تلخی بجا
چین مناسب نیست از ابروی دربان وا شود
غزل شمارهٔ ۲۶۶۰: عشق راهی نیست کان را منزلی پیدا شودغزل شمارهٔ ۲۶۶۲: در جهان بی نیاز خاک سیم و زر شود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کی دل غمگین به زور آه و افغان وا شود؟
از گشاد تیر هیهات است پیکان وا شود
هوش مصنوعی: کی دل غمگین با ناله و زاری به آرامش میرسد؟ به سختی میتوان امید داشت که زخمهای عمیق و دردناک به راحتی ترمیم شوند.
ریزش پوشیده می خواهد گدای بی سؤال
عاشقان را دل ز شکرخند پنهان وا شود
هوش مصنوعی: گداهای عاشق که کمی از سختیهای زندگی را تحمل کردهاند، به آرامی و به دور از نمایش، به دنبال دریافت محبت و عشق هستند. دل آنها به واسطه لبخندهای شیرین و پنهانی که دریافت میکنند، کمکم نرم و مهربان میشود.
از هلال عید دارد دل عبث چشم گشاد
کی گره با ناخن شیر از نیستان وا شود؟
هوش مصنوعی: دل بیهدف و بیخود، به خوشیهای عید خوشبین است، اما با این حال، انتظار میکشد که آیا میتواند مشکلاتش را با توانایی و تلاش خودش حل کند یا نه.
تیره روزانند باغ دلگشای یکدگر
دل چو پیوندد به آن زلف پریشان وا شود
هوش مصنوعی: افراد بدشانس، زمانی که دلهای خسته و غمگین با یکدیگر پیوند میخورند، میتوانند به شادی و سرزندگی دست یابند.
چرخ از بیم فضولی روترش دارد مدام
میزبان سفله کی بر روی مهمان وا شود؟
هوش مصنوعی: چرخ به خاطر نگرانی از ناپاکی و فضولی، همیشه با احتیاط میچرخد. آیا ممکن است که میزبان بیارزش گاهی به مهمان گرانقدر اجازهی ورود دهد؟
مانده ای ز آلوده دامانی تو در زندان جسم
ور نه از دیوار در بر ماه کنعان وا شود
هوش مصنوعی: تو در دامان آلودهای گیر کردهای که باعث مانع شدن تو در زندان جسم شده است، وگرنه اگر آزاد شوی، میتوانی به آسانی از دیوارها عبور کرده و به ماه کنعان برسید.
کارهای بسته را درمان به جز تسلیم نیست
دیده پوشیده چون گردید حیران وا شود
هوش مصنوعی: برای حل مشکلاتی که در راه هستند، چارهای جز تسلیم وجود ندارد. وقتی که آدمی از دیدن واقعیتها ناتوان میشود و به حالت گیجی و حیرت درمیآید، از این حالت رها میشود.
در دل سنگین، علایق می دواند ریشه سخت
از سلیمانی کجا زنار آسان وا شود؟
هوش مصنوعی: در دل و جان انسان، احساسات و علایق عمیق و قوی وجود دارد که ریشهدار و محکم هستند. اما آیا میتوان از سختیها و مشکلاتی که با آنها روبرو هستیم به سادگی عبور کرد و از بند آنها رها شد؟
بیغمان را نیست ره در خلوت ارباب حال
غنچه خسبان را کجا دل از گلستان وا شود؟
هوش مصنوعی: بیخبران از دنیای معنوی و حالتهای روحی، در این خلوت جایتان ندارند. حالا غنچهای که در خواب است، چگونه میتواند دلش از گلستان باز شود و به واقعیت بیدار شود؟
گرچه نگشاید گره از رشته های پر گره
دایم از باران گره از کار مستان وا شود
هوش مصنوعی: هرچند که در دنیای پر از پیچیدگیها و مشکلات، ممکن است نتوانیم به آسانی مسائل را حل کنیم، اما با آمدن باران و تغییرات طبیعی، از سختیها و گرهها کاسته میشود و راه برای انسانهای سرخوش و عاشق هموارتر میشود.
بحر گوهردار را صائب بود تلخی بجا
چین مناسب نیست از ابروی دربان وا شود
هوش مصنوعی: دریاهای پر از گوهر، برای صائب بودن، تلخی و بدی را نمیپذیرند. همچنین، از ابروی نگهبان، نوار یا نشانهای نمیتواند جدایی را به نمایش بگذارد.

صائب