غزل شمارهٔ ۲۶۳۶
چند دستم شانه زلف پریشانی بود؟
آرزو در سینه من چند زندانی بود؟
می شود ز اشک ندامت دانه امید سبز
سرخ رویی لاله باغ پشیمانی بود
کو جنون تا سر به صحرایم دهد چون گردباد؟
تا به کی کس نقش دیوار تن آسانی بود؟
خار را بر دامن اهل تجرد دست نیست
جامه فتحی که می گویند، عریانی بود
جبهه وا کرده یک گل در گلستانت نهشت
باغبان باغ باید غنچه پیشانی بود
سبزه زیر سنگ نتوانست قامت راست کرد
چون امید سرفرازی با گرانجانی بود؟
از کشاکش صائب ارباب تجرد فارغند
خار را کی دست بر دامان عریانی بود؟
غزل شمارهٔ ۲۶۳۵: اهل دل را خواب تلخ مرگ بیداری بودغزل شمارهٔ ۲۶۳۷: یاد ایامی که گلچین در گلستانت نبود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند دستم شانه زلف پریشانی بود؟
آرزو در سینه من چند زندانی بود؟
هوش مصنوعی: چند بار باید موهای آشفته و پریشان تو را لمس کنم؟ در دل من چقدر آرزو و خواستههای ناتمام وجود دارد؟
می شود ز اشک ندامت دانه امید سبز
سرخ رویی لاله باغ پشیمانی بود
هوش مصنوعی: از اشکهای ندامت، دانهای امیدوارکننده به وجود میآید که در باغ پشیمانی، مانند لالهای سرخ و زیبا رشد میکند.
کو جنون تا سر به صحرایم دهد چون گردباد؟
تا به کی کس نقش دیوار تن آسانی بود؟
هوش مصنوعی: جنون را بیاور تا مرا به دشت و بیابان ببرد، مثل گردباد! تا کی باید فقط به نقش و نگار دیوار راحتی بسنده کنم؟
خار را بر دامن اهل تجرد دست نیست
جامه فتحی که می گویند، عریانی بود
هوش مصنوعی: کسانی که در دنیا از لذات و زخارف آن دوری میکنند، به راحتی نمیتوانند به دستاوردهای بزرگ و افتخارات برسند. بر این اساس، آنچه که به عنوان پیروزی و موفقیت معرفی میشود، برای آنها خالی از حقیقت و مانند لباسی بدون درنگ است.
جبهه وا کرده یک گل در گلستانت نهشت
باغبان باغ باید غنچه پیشانی بود
هوش مصنوعی: در باغی که تو نگهبانش هستی، گل جدیدی شکفته شده است. برای اینکه این باغ به بهترین شکل رشد کند، باید آماده باشی تا از غنچههای تازه محافظت کنی و به آنها رسیدگی کنی.
سبزه زیر سنگ نتوانست قامت راست کرد
چون امید سرفرازی با گرانجانی بود؟
هوش مصنوعی: سبزهای که زیر سنگ قرار دارد، نمیتواند راست بایستد؛ زیرا امید به سربلندی و بزرگمنشی برایش سخت و دشوار است.
از کشاکش صائب ارباب تجرد فارغند
خار را کی دست بر دامان عریانی بود؟
هوش مصنوعی: در دنیای دشواریها و مشکلات، کسانی که به روحانیت و تجرد رسیدهاند، از دغدغههای مادی و دنیوی آزادند. آیا ممکن است که خار، که نماد زشتی و بیارزشی است، بتواند به زیبایی دامن برهنهای دست بزند و به آن نزدیک شود؟

صائب