گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۳۴

روح را در تنگنای جسم کی شادی بود؟
مرغ دام افتاده را شادی در آزادی بود
راحت منزل نگردد سنگ راهش همچو سیل
شوق هر کس را که در راه طلب هادی بود
سالکان را سرمه آه و فغان باشد وصول
تا نپیوندد به دریا سیل فریادی بود
دلربایی حسن را در پرده شرم است بیش
چشم خواباندن به ظاهر شرط صیادی بود
شد به آزادی علم تا رفت در گل پای سرو
یک قدم راه از گرفتاری به آزادی بود
فکر عقبی نیست صائب در دل دنیاپرست
جغد را ویران گواراتر زآبادی بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روح را در تنگنای جسم کی شادی بود؟
مرغ دام افتاده را شادی در آزادی بود
هوش مصنوعی: روح در جسمی که در محدودیت و تنگناست، نمی‌تواند شاد باشد. مانند یک پرنده‌ای که در دام افتاده، تنها در آزادی‌اش می‌تواند خوشحال باشد.
راحت منزل نگردد سنگ راهش همچو سیل
شوق هر کس را که در راه طلب هادی بود
هوش مصنوعی: آرامش و سکون منزل به راحتی به دست نمی‌آید؛ سنگی که در مسیر قرار دارد، مانند سیل اشتیاق، هر کسی را که در جستجوی هدف و راهنما باشد، با خود خواهد برد.
سالکان را سرمه آه و فغان باشد وصول
تا نپیوندد به دریا سیل فریادی بود
هوش مصنوعی: سالکان و رهجویان در مسیر عشق، به درد و اندوه خود می‌فزایند تا زمانی که به حقیقت و مقصد نهایی برسند. تا زمانی که به دریا و عمیق‌ترین احساسات نرسند، هر فریاد و ناله‌ای در جستجوی وصال خواهد بود.
دلربایی حسن را در پرده شرم است بیش
چشم خواباندن به ظاهر شرط صیادی بود
هوش مصنوعی: زیبایی دل‌ربا در سایه‌ی شرم قرار دارد و در واقع، چشم‌پوشی از آن، نشان‌دهنده‌ی هنر صیادی است.
شد به آزادی علم تا رفت در گل پای سرو
یک قدم راه از گرفتاری به آزادی بود
هوش مصنوعی: علم به ما آزادی می‌دهد؛ زمانی که سرو با قدمی در گل قدم می‌گذارد، نشان می‌دهد که راهی برای رهایی از بندها وجود دارد.
فکر عقبی نیست صائب در دل دنیاپرست
جغد را ویران گواراتر زآبادی بود
هوش مصنوعی: صائب، به کسانی که تنها به دنیا و مادیات فکر می‌کنند، اشاره دارد و می‌گوید که این افراد معمولاً به آینده و عواقب کارهایشان توجهی ندارند. او همچنین به کنایه به جغد که نماد شب و تاریکی است اشاره می‌کند و بیان می‌کند که وجود این افراد می‌تواند حتی از یک ویرانی نیز خطرناک‌تر باشد. به عبارتی، زندگی در چنین دنیایی پر از دنیاست و هیچ تفکری برای آینده وجود ندارد.