غزل شمارهٔ ۲۲۵۴
حلقه گوش تو گوشواره صبح است
خال بناگوش تو ستاره صبح است
جلوه تو شوختر ز برق تجلی
چشم تو خندانتر از ستاره صبح است
گوشه ابروی فیض و صیقل توفیق
موجه ای از بحر بی کناره صبح است
شیر ز پستان آفتاب نگیرد
طفل غیوری که شیرخواره صبح است
داغ جگرسوز عشق و سینه روشن
مهره خورشید و گاهواره صبح است
هر نفسی کز جگر به صدق برآید
کم مشمارش که در شماره صبح است
علم لدنی که در کتاب نگنجد
جمله در اوراق پاره پاره صبح است
حسن گلوسوز قندهای مکرر
منفعل از خنده دوباره صبح است
عمر دوباره که خلق طالب اویند
در گره خنده دوباره صبح است
از دم صائب بود گشایش دلها
جامه گل پاره از اشاره صبح است
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حلقه گوش تو گوشواره صبح است
خال بناگوش تو ستاره صبح است
هوش مصنوعی: گوش تو مانند گوشوارهای زیبا در صبحگاه است و نقطهای که در کنار گوشت واقع شده، همچون ستارهای در آسمان صبح میدرخشد.
جلوه تو شوختر ز برق تجلی
چشم تو خندانتر از ستاره صبح است
هوش مصنوعی: چهره تو باطراوتتر از نور و درخشش چشمانت، و لبخند تو زیباتر از ستارههای صبحگاه است.
گوشه ابروی فیض و صیقل توفیق
موجه ای از بحر بی کناره صبح است
هوش مصنوعی: گوشه ابروی خاص تو همچون جواهری درخشان است که از دریای بیپایان بامداد سر برآورده است.
شیر ز پستان آفتاب نگیرد
طفل غیوری که شیرخواره صبح است
هوش مصنوعی: کودک دلاوری که هنوز شیر میخورد، نمیتواند از خورشید تغذیه کند و به رشد برسد. او در صبح زندگیاش است و به انرژی و تغذیهای نیاز دارد که تنها از شیر مادرش به دست میآید.
داغ جگرسوز عشق و سینه روشن
مهره خورشید و گاهواره صبح است
هوش مصنوعی: عشق باعث ایجاد درد عمیقی در دل میشود و روشنایی آن همچون نور خورشید است که امید و زندگی را به ارمغان میآورد. این احساسات مانند گهوارهای هستند که شوق و تازگی روز جدید را در دل عاشق میپرورش میدهند.
هر نفسی کز جگر به صدق برآید
کم مشمارش که در شماره صبح است
هوش مصنوعی: هر گفتهای که از دل و با صداقت بیرون بیاید، آن را کم نشمارید؛ زیرا این گفتهها در شمار صبح، یعنی در شمار نویدهای زندگی و حقیقت قرار دارند.
علم لدنی که در کتاب نگنجد
جمله در اوراق پاره پاره صبح است
هوش مصنوعی: دانش الهی و فرابشری که نمیتوان آن را در کتابها گنجاند، همچون نوری تازه و درخشان است که در صبحگاهان آشکار میشود.
حسن گلوسوز قندهای مکرر
منفعل از خنده دوباره صبح است
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهاش مانند شیرینیهایی است که بارها و بارها مسحورکنندهاند و از خندههای صبحگاهی تأثیر گرفتهاند.
عمر دوباره که خلق طالب اویند
در گره خنده دوباره صبح است
هوش مصنوعی: زندگی دوبارهای که مردم به دنبال آن هستند، در لبخند و شادابی صبح نوید داده شده است.
از دم صائب بود گشایش دلها
جامه گل پاره از اشاره صبح است
هوش مصنوعی: دلها با دم صائب، یعنی با نَفَس خوشی و لطافت، باز میشوند. همچنین، روز تازهای که میرسد، به مانند صبحی است که در آن پیراهن گلبرگهای پاره شده، به زیبایی تازهای اشاره میکند. در واقع، اشاره به این است که هر روز نویدبخش شوق و زیبایی است.

صائب