غزل شمارهٔ ۲۲۵۳
لطف بتان جانگدازتر ز عتاب است
شبنم این باغ تلختر ز گلاب است
صلح سبکسیرشان تهیه جنگ است
چاشنی نوشخندشان شکراب است
رگ به تنم بی شراب ناب نجنبد
موجم و بال و پرم ز عالم آب است
هجر تو چون کوه آهن است زمین گیر
وصل تو چون ماه عید پا به رکاب است
پشت به دیوار ده که روی زمین را
نقش امیدی که هست موج سراب است
ما به کلید بهشت چشم نداریم
دیده امید ما به بند نقاب است
آه که در عهد این گسسته عنانان
مردمک مردمی به چشم رکاب است
نسیه مکن نقد خود که هر گل صبحی
در نظر خود حساب، روز حساب است
صحبت گرم ترا کباب چه حاجت؟
تا بط می جلوه کرده است کباب است
مرغ دلی را که رو به حلقه دام است
خار و خس آشیانه چنگ عقاب است
گوش به هر حرف کی کنند خموشان؟
کوزه سربسته تشنه می ناب است
آخر نومیدی است اول امید
خواب چو در دیده سوخت سرمه خواب است
چشم تو صائب اگر غبار ندارد
خشت سر خم کم از کدام کتاب است؟
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لطف بتان جانگدازتر ز عتاب است
شبنم این باغ تلختر ز گلاب است
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی محبوبان گاهی دردناکتر از سرزنش و عتاب است. همچنین، شبنم این باغ به تلخی و تلخی آن با گل محمدی مقایسه شده و نشاندهنده سختی و تلخی زندگی است.
صلح سبکسیرشان تهیه جنگ است
چاشنی نوشخندشان شکراب است
هوش مصنوعی: صلح و آرامش ظاهری آنها تنها برای آمادهسازی جنگ است و لبخندهایشان طعم تلخی از تزویر و نیرنگ را دارد.
رگ به تنم بی شراب ناب نجنبد
موجم و بال و پرم ز عالم آب است
هوش مصنوعی: بدن من بدون شراب ناب به حرکت در نمیآید، احساس میکنم که وجودم و نیروی پروازم از دنیای آب ناشی میشود.
هجر تو چون کوه آهن است زمین گیر
وصل تو چون ماه عید پا به رکاب است
هوش مصنوعی: فراق تو مثل کوهی از آهن است که انسان را به زمین میزند، اما وصال تو مانند ورود ماه عید است که روح و جان را شاداب میکند و آمادهی حرکت و تحرک میسازد.
پشت به دیوار ده که روی زمین را
نقش امیدی که هست موج سراب است
هوش مصنوعی: به دیوار تکیه بده و به زمین نگاه نکن، زیرا آنچه میبینی فقط تصویری از آرزوهاست که در واقعیت وجود ندارد.
ما به کلید بهشت چشم نداریم
دیده امید ما به بند نقاب است
هوش مصنوعی: ما به بهشت نیازی نداریم و به آن امیدی نداریم؛ بلکه آرزوی ما به چیز دیگری معطوف است که بر اساس آن، به دنبال حقیقت و معنا هستیم.
آه که در عهد این گسسته عنانان
مردمک مردمی به چشم رکاب است
هوش مصنوعی: ای کاش در زمانهای که هر چیزی در حال سقوط و تلاشی است، مردم مانند سالاری با صلابت باشند و در نگاهشان نشانهای از ارادهی قوی و عزت نفس دیده شود.
نسیه مکن نقد خود که هر گل صبحی
در نظر خود حساب، روز حساب است
هوش مصنوعی: همیشه بر روی سرمایه و داشتههای خود حساب کنید و آنها را فراموش نکنید. چرا که هر روزی که میگذرد، فرصتی برای محاسبه و ارزیابی حسابهای خود است.
صحبت گرم ترا کباب چه حاجت؟
تا بط می جلوه کرده است کباب است
هوش مصنوعی: نیازی به کباب و غذا نیست وقتی صحبت شیرین و گرم تو در گوش است. تا زمانی که زیبایی و جذابیت تو وجود دارد، همه چیز مانند کباب لذیذ و خوشمزه است.
مرغ دلی را که رو به حلقه دام است
خار و خس آشیانه چنگ عقاب است
هوش مصنوعی: پرندهای که در خطر دام است، در جایی که برای خود لانه میسازد، با چنگال عقاب و خار و گیاهان نامناسب احاطه شده است.
گوش به هر حرف کی کنند خموشان؟
کوزه سربسته تشنه می ناب است
هوش مصنوعی: کسانی که ساکت و خاموش هستند، به چه حرفهایی گوش میدهند؟ مثل کوزهای که دربسته است و تشنهی شراب ناب میباشد.
آخر نومیدی است اول امید
خواب چو در دیده سوخت سرمه خواب است
هوش مصنوعی: در نهایت، ناامیدی سرآغاز امید است. وقتی خواب در چشمان سوختهام جای میگیرد، دیگر نمیتوانم به واقعیتها چشم بدوزم.
چشم تو صائب اگر غبار ندارد
خشت سر خم کم از کدام کتاب است؟
هوش مصنوعی: چشمان تو اگر پاک و بیغبار باشد، زیباییات به قدری است که میتوانی از کدام کتابی گرفته شده باشی.

صائب