گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۵۱

از وصل صدف گهر گریزان است
بر حسن غریب، خانه زندان است
خلوت طلب است حسن سنگین دل
از شش جهت حرم بیابان است
زآنهاکه گذشت بر سر مجنون
بید مجنون هنوز لرزان است
در سینه پر ز ناوک من، دل
شیری است که خفته در نیستان است
دیوانه دروغگو نمی باشد
بر سنگ محک دروغ بهتان است
چون آینه هر که بینشی دارد
در چهره خوب و زشت حیران است
از روی گشاد، فیض می بارد
در خنده برق امید باران است
سررشته عمر مسندآرایان
ممدود به قدر مد احسان است
از سینه گرم آه پیرایان
تا باغ بهشت یک خیابان است
عزلت طلبی که نام می جوید
دامی است که زیر خاک پنهان است
هرگز دل اهل عشق بی غم نیست
در قطره ما همیشه طوفان است
باشند چو گوی خلق سرگردان
تا قامت چرخ همچو چوگان است
آن کس که شناخت ذوق تنهایی
از سایه خویشتن گریزان است
با خویش کسی که مغزی آورده است
چون پسته به زیر پوست خندان است
عمری است که روزگار من صائب
چون روزی اهل دل پریشان است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از وصل صدف گهر گریزان است
بر حسن غریب، خانه زندان است
هوش مصنوعی: در پیوند با زیبایی نابی که عجیب و نادر است، هر گوشه‌ای از آن مانند زندان است و طلا و گوهرهایی که در دل صدف نهفته‌اند، از این وصال فراری‌اند.
خلوت طلب است حسن سنگین دل
از شش جهت حرم بیابان است
هوش مصنوعی: دل سنگین و غمگین، به دور از شلوغی و هیاهو، خواهان آرامش و خلوت است، و هر طرف که بنگری، حس تنهایی و بیابانی بودن را احساس می‌کنی.
زآنهاکه گذشت بر سر مجنون
بید مجنون هنوز لرزان است
هوش مصنوعی: از آن‌هایی که بر سر مجنون گذشتند، هنوز درخت بید مجنون لرزان و نگران است.
در سینه پر ز ناوک من، دل
شیری است که خفته در نیستان است
هوش مصنوعی: در دل من یک عشق و شور وجود دارد، که مانند شیر خفته‌ای است در میان نیزار، آرام و بی‌صدا.
دیوانه دروغگو نمی باشد
بر سنگ محک دروغ بهتان است
هوش مصنوعی: یک فرد دیوانه نمی‌تواند دروغ بگوید، چرا که در حقیقت، دروغگویی و فریب دادن به نوعی به عقل و هوش نیاز دارد. در واقع، مطرح کردن اتهام دروغین به یک دیوانه نادرست است.
چون آینه هر که بینشی دارد
در چهره خوب و زشت حیران است
هوش مصنوعی: هر شخصی که دیدگاهی دارد، در مواجهه با زیبایی و زشتی مانند آینه متحیر و حیران می‌شود.
از روی گشاد، فیض می بارد
در خنده برق امید باران است
هوش مصنوعی: از چهره‌ی گشاده و لبخند روشن، نعمت و خوشی سرازیر می‌شود، مانند باران که امید را در دل‌ها زنده می‌کند.
سررشته عمر مسندآرایان
ممدود به قدر مد احسان است
هوش مصنوعی: عمر کسانی که جایگاه و مقام بالایی دارند، به اندازه طول و وسعت احسان و نیکی‌هایی است که به دیگران می‌کنند.
از سینه گرم آه پیرایان
تا باغ بهشت یک خیابان است
هوش مصنوعی: از دل پر احساس و عاطفه‌ کسانی که به عشق و زیبایی اهمیت می‌دهند، تا بهشت واقعی، تنها یک راه وجود دارد.
عزلت طلبی که نام می جوید
دامی است که زیر خاک پنهان است
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال تنهایی و غفلت از دنیا است، در واقع در دام و تله‌ای گرفتار شده است که موانع و مشکلات آن به طور پنهان در زیر سطح زندگی وجود دارد.
هرگز دل اهل عشق بی غم نیست
در قطره ما همیشه طوفان است
هوش مصنوعی: دل کسانی که عاشق هستند هیچ وقت بی‌درد و غم نمی‌ماند. حتی در کوچکترین مسایل، همیشه نگرانی و طوفانی از احساسات وجود دارد.
باشند چو گوی خلق سرگردان
تا قامت چرخ همچو چوگان است
هوش مصنوعی: مردم همچون توپ‌هایی هستند که در یک زمین بازی به این سو و آن سو می‌روند، زیرا زندگی و شرایط آن‌ها مانند گوی چرخان است که همیشه در حال تغییر است.
آن کس که شناخت ذوق تنهایی
از سایه خویشتن گریزان است
هوش مصنوعی: کسی که لذت و زیبایی تنهایی را درک کرده باشد، از خود و سایه‌اش فرار نمی‌کند.
با خویش کسی که مغزی آورده است
چون پسته به زیر پوست خندان است
هوش مصنوعی: کسی که درونش پربار و پرمحتواست، مانند پسته‌ای است که زیر پوستش لبخند زده و شاداب به نظر می‌رسد.
عمری است که روزگار من صائب
چون روزی اهل دل پریشان است
هوش مصنوعی: سال‌هاست که زندگی من، مانند روزهایی که دل‌های درمانده و ناتوان هستند، پر از آشفتگی و بی‌قراری است.