گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۴۸

پیغام، نمکچش وصال است
دلخوش کن عاشقان خیال است
خورشید فلک سفید ابروست
خورشید تو عنبرین هلال است
هر جا که دل شکسته ای هست
ریحان خط ترا سفال است
خورشید ترا ز سایه خط
پیداست که اول زوال است
اندیشه چشم مشکبویان
آهوی قلمرو خیال است
رخساره آتشین او را
پروانه خانه زاد، خال است
با چشم تو آشنایی ما
می پنداری هزار سال است
غیر از لب جام نیست صائب
امروز لبی که بی سؤال است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیغام، نمکچش وصال است
دلخوش کن عاشقان خیال است
هوش مصنوعی: پیام، نشانه‌ای از لذتی است که در وصلت به دست می‌آید و عاشقان را به خوشحالی و امیدواری به رویاهایشان ترغیب می‌کند.
خورشید فلک سفید ابروست
خورشید تو عنبرین هلال است
هوش مصنوعی: خورشید آسمان مانند ابروهای سفید است، اما خورشید تو مانند هلالی از عطر عطرین است.
هر جا که دل شکسته ای هست
ریحان خط ترا سفال است
هوش مصنوعی: هر جا که دل‌ها شکسته شده‌اند، خط تو مانند ریحان بر روی سفال نقش بسته است.
خورشید ترا ز سایه خط
پیداست که اول زوال است
هوش مصنوعی: آفتاب تو را از سایه‌ات شناسایی می‌کند و این نشان می‌دهد که زمان غروب نزدیک است.
اندیشه چشم مشکبویان
آهوی قلمرو خیال است
هوش مصنوعی: تفکر و اندیشه، همانند چشم‌های زیبا و دلنشین، به تماشای زیبایی‌های دنیای تخیل و خیال می‌پردازد.
رخساره آتشین او را
پروانه خانه زاد، خال است
هوش مصنوعی: چهره شعله‌ور او را مانند پروانه، که به او تعلق دارد، مِهری بر چهره‌اش زینت داده است.
با چشم تو آشنایی ما
می پنداری هزار سال است
هوش مصنوعی: تو با وجود چشمانت گویی ما سال‌هاست که یکدیگر را می‌شناسیم.
غیر از لب جام نیست صائب
امروز لبی که بی سؤال است
هوش مصنوعی: امروز جز لبهای جام که چیزی نمی‌گوید، لب دیگری وجود ندارد که بدون پرسش باشد.