غزل شمارهٔ ۲۲۳۶
شراب نامرادی بی خمارست
به قدر تلخی این می خوشگوارست
جواب خشک ازان لبهای سیراب
به کشت عاشقان ابر بهارست
ازان چشم تو رنجورست دایم
که هم بیمار و هم بیماردارست
ز چشم یار قانع شو به دیدن
که پرسش بر دل بیمار بارست
نمی خیزد سپند از جا ز حیرت
در آن محفل که آن آتش عذارست
صبا را منفعل دارد ز جولان
اگر چه بوی گل دامن سوارست
بود لازم غضب را دل سیاهی
پلنگ از خشم، دایم داغدارست
وصال آفتاب عالم افروز
نصیب شبنم شب زنده دارست
به نرمی کن زبان خصم کوتاه
که عاجز از نمد، دندان مارست
گذشتن مشکل است از سینه صافان
که در گل پای سرو از جویبارست
محک را از سیه رویی برآرد
زر سرخی که کامل در عیارست
رخ مقصود بی پرده است صائب
اگر آیینه دل بی غبارست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شراب نامرادی بی خمارست
به قدر تلخی این می خوشگوارست
هوش مصنوعی: شراب بیخمار، تلخیاش به حدی است که این می خوشگوار به نظر میرسد.
جواب خشک ازان لبهای سیراب
به کشت عاشقان ابر بهارست
هوش مصنوعی: پاسخ کوتاه و بیاحساس از آن لبهای سیراب، برای دلهای عاشق مانند باران بهاری است که زمین را جان میبخشد.
ازان چشم تو رنجورست دایم
که هم بیمار و هم بیماردارست
هوش مصنوعی: چشمهای تو همیشه مرا رنج میدهند، چون هم خود بیمار هستند و هم باعث بیماری من.
ز چشم یار قانع شو به دیدن
که پرسش بر دل بیمار بارست
هوش مصنوعی: از نگاه معشوق راضی باش که دیدن او خود به اندازه کافی موجب آرامش دل رنجورتان است.
نمی خیزد سپند از جا ز حیرت
در آن محفل که آن آتش عذارست
هوش مصنوعی: سپند (گیاهی خوشبو) از جایش بلند نمیشود، زیرا در آن محفل پر از شگفتی، زیبایی و جذابیت آن چهره درخشان مانند آتش است.
صبا را منفعل دارد ز جولان
اگر چه بوی گل دامن سوارست
هوش مصنوعی: نسیم به خاطر حرکت و گردشی که دارد، حالتی منفعل به خود گرفته است، اگرچه بوی گل، مانند دامن زیبای سوارکار، دلنشین و جذاب است.
بود لازم غضب را دل سیاهی
پلنگ از خشم، دایم داغدارست
هوش مصنوعی: به خاطر خشم، دل پلنگ همیشه غمگین و سیاه است.
وصال آفتاب عالم افروز
نصیب شبنم شب زنده دارست
هوش مصنوعی: نور و روشنی خورشید به شبنم شب زندهدار میرسد و او از این وصل بهرهمند میشود.
به نرمی کن زبان خصم کوتاه
که عاجز از نمد، دندان مارست
هوش مصنوعی: به آرامی و با احتیاط با دشمن برخورد کن و سخن بگو، زیرا او مانند نمدی است که چنگال مار ندارد و در حقیقت ناتوانی او را مشخص میکند.
گذشتن مشکل است از سینه صافان
که در گل پای سرو از جویبارست
هوش مصنوعی: عبور از افرادی که دلهای پاک و بیغش دارند، کار آسانی نیست، زیرا آنها مانند درخت سرو هستند که ریشه در گل دارند و از جویبار سیراب میشوند.
محک را از سیه رویی برآرد
زر سرخی که کامل در عیارست
هوش مصنوعی: محک، که معیاری برای سنجش است، میتواند از سیاه بودن کسی کاسته و نشان دهد که طلا اگر کاملاً خالص باشد، از چه ارزشی برخوردار است.
رخ مقصود بی پرده است صائب
اگر آیینه دل بی غبارست
هوش مصنوعی: چهرهٔ آنچه که میخواهی، به روشنی نمایان است، اگر دل بیغبار و پاک باشد.

صائب