گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۰۰

هر غنچه زین چمن دل در خون نشانده ای است
هر شاخ نرگسی نظر بازمانده ای است
هر شاخ گل که فصل خزان جلوه می کند
از رنگ و بوی عاریه، دست فشانده ای است
از عقل درگذر، که چراغی است بی فروغ
دست از جنون بدار، که نخل فشانده ای است
در دور تیغ غمزه او نقطه زمین
چون داغ لاله، دیده در خون نشانده ای است
مجنون که بود قافله سالار وحشیان
در عهد ما پیاده دنبال مانده ای است
صائب به دور عارض عالم فروز او
از لاله دم مزن، که چراغ نشانده ای است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر غنچه زین چمن دل در خون نشانده ای است
هر شاخ نرگسی نظر بازمانده ای است
هوش مصنوعی: هر گل و غنچه‌ای در این باغ، نشانه‌ای از عشق و دل‌تنگی است، و هر شاخه نرگس هم چشمانش به یاد کسی دوخته شده است.
هر شاخ گل که فصل خزان جلوه می کند
از رنگ و بوی عاریه، دست فشانده ای است
هوش مصنوعی: هر گل که در فصل پاییز زیبایی خود را نشان می‌دهد، بدون رنگ و عطر واقعی است و به زودی پژمرده می‌شود؛ زیرا این زیبایی موقتی و ناپایدار است.
از عقل درگذر، که چراغی است بی فروغ
دست از جنون بدار، که نخل فشانده ای است
هوش مصنوعی: به عقل خود اهمیت نده، زیرا مثل چراغی است که نور ندارد. و از عشق دیوانه‌وار دست بکش، چون مانند نخل پربار است که میوه‌‌ای به زمین نریخته.
در دور تیغ غمزه او نقطه زمین
چون داغ لاله، دیده در خون نشانده ای است
هوش مصنوعی: در اثر نگاه پرهنر او، مانند لکه‌ای بر روی زمین به وسعت داغ لاله، چشم‌هایم پر از اشک و خون شده است.
مجنون که بود قافله سالار وحشیان
در عهد ما پیاده دنبال مانده ای است
هوش مصنوعی: مجنون، که زمانی قافله‌سالار دیوانگان بود، حالا در دوران ما به صورت پیاده و تنها به دنبال باقی‌مانده‌ها می‌گردد.
صائب به دور عارض عالم فروز او
از لاله دم مزن، که چراغ نشانده ای است
هوش مصنوعی: به زیبایی چهره‌ی او دقت کن، چرا که مانند لاله‌ای که گلش را نشان می‌دهد، نور و روشنی خاصی دارد. به همین دلیل، نیازی به سخن گفتن در مورد آن نیست.