غزل شمارهٔ ۱۹۹۸
جوهر غبار دیده حیران آینه است
نقش و نگار، خواب پریشان آینه است
داغ است از طراوت آن خط پشت لب
طوطی که خضر چشمه حیوان آینه است
در عهد حسن شوخ تو سیماب جلوه شد
حیرانیی که لنگر طوفان آینه است
چون آفتاب، خط شعاعی است جوهرش
تا پرتو جمال تو مهمان آینه است
تسخیر مشکل است پریزاد حسن را
این نقش در نگین سلیمان آینه است
هر صبح نیکوان به در خانه اش روند
این منزلت ز پاکی دامان آینه است
معشوق را حمایت عاشق بود حصار
طوطی چو موم سبز، نگهبان آینه است
بازار حسن او ز خط سبز گرم شد
زنگار اگر چه تخته دکان آینه است
در روزگار حسن تو شد خارخار شوق
هر جوهر نهفته که در کان آینه است
خاکش به چشم اگر به دو عالم نظر کند
آن را که چاک سینه خیابان آینه است
صائب مگر به مرهم زنگار به شود
داغی که از صفا به دل و جان آینه است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جوهر غبار دیده حیران آینه است
نقش و نگار، خواب پریشان آینه است
هوش مصنوعی: جوهر غبار چشم، حیرت آینه است و تصاویری که در آن منعکس میشود، شبیه خوابهای نامطمئن و بیثبات است.
داغ است از طراوت آن خط پشت لب
طوطی که خضر چشمه حیوان آینه است
هوش مصنوعی: لب طوطی به خاطر تازگی و زیباییاش بسیار جذاب است و مانند چشمهای که زندگیبخش باشد، جلوهای خاص دارد.
در عهد حسن شوخ تو سیماب جلوه شد
حیرانیی که لنگر طوفان آینه است
هوش مصنوعی: در زمانهای که حسن شوخ و بازیگوش بود، زیبایی و جاذبهاش مانند سیمابی درخشان جلوهگر شد و باعث حیرتی شد که مانند آینهای در میان طوفان، ثبات و آرامش پیدا کرده است.
چون آفتاب، خط شعاعی است جوهرش
تا پرتو جمال تو مهمان آینه است
هوش مصنوعی: مثل آفتاب، واقعیتش به شکل خطی است که تا پرتو زیبایی تو در آینه مهمان است.
تسخیر مشکل است پریزاد حسن را
این نقش در نگین سلیمان آینه است
هوش مصنوعی: تسخیر دلبرانی که زیبا و دلربا هستند کار آسانی نیست، زیرا این زیبایی مانند تصویری است که در انگشتر سلیمان منعکس شده است.
هر صبح نیکوان به در خانه اش روند
این منزلت ز پاکی دامان آینه است
هوش مصنوعی: هر روز صبح، نیکوکاران به در خانهاش میروند. این مقام و جایگاه ناشی از پاکی دل او و همانند آینهای است که نمایانگر خوبیها و صفات نیک اوست.
معشوق را حمایت عاشق بود حصار
طوطی چو موم سبز، نگهبان آینه است
هوش مصنوعی: محبت و حمایت عاشق مانند حصاری است که معشوق را در بر گرفته است، مانند یک طوطی که به رنگ سبز در کنار آینه قرار دارد و از آن محافظت میکند.
بازار حسن او ز خط سبز گرم شد
زنگار اگر چه تخته دکان آینه است
هوش مصنوعی: بازار زیبایی او با رنگ سبز vibrante و شگفت انگیز شده است، هرچند که مغازه ای که در آن قرار دارد، مانند آینه به نظر می رسد.
در روزگار حسن تو شد خارخار شوق
هر جوهر نهفته که در کان آینه است
هوش مصنوعی: در دوران زیبایی تو، اشتیاقی عمیق در دل هر چیزی که در عمق آینه نهفته است، به وجود آمده است.
خاکش به چشم اگر به دو عالم نظر کند
آن را که چاک سینه خیابان آینه است
هوش مصنوعی: اگر فردی به خاکی که در چشمش است بنگرد، باید بداند که این خاک در حقیقت نمایانگر زیبایی و حقیقتی عمیقتر در عالم هستی است. این اشاره به این دارد که حتی چیزهای ساده و بیارزش نیز میتوانند عمق و معنایی خاص داشته باشند، به ویژه وقتی که با عشق و احساس مرتبط باشند.
صائب مگر به مرهم زنگار به شود
داغی که از صفا به دل و جان آینه است
هوش مصنوعی: صائب، آیا امکان دارد که دل و جان آینهای که از پاکی و صفا داغی را در خود دارد، با مرهمی که بر زنگار میزنند، آرام شود؟