گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۰۹

ای دل تصور کمر یار نازک است
باریک شو که رشته این کار نازک است
دل شاخ شاخ گشت درین کار شانه را
پرداز زلف و کاکل دلدار نازک است
تا ماجرای شانه و زلفش کجا رسد
مضراب بی ملاحظه و تار نازک است
حرف میان او به میان اوفتاده است
ای دل به هوش باش که اسرار نازک است
بلبل به آشیانه طرازی فتاده است
غافل که آن نهال چه مقدار نازک است
چندین هزار شیشه دل را به سنگ زد
افسانه ای است این که دل یار نازک است
سربسته چون حباب نفس می کشید محیط
از بس مزاج آن در شهوار نازک است
چون قمریان به گردن شیران نهاد طوق
با آن که دام زلف تو بسیار نازک است
در هر نظر به رنگ دگر جلوه می کند
از بس که رنگ آن گل رخسار نازک است
صائب چرا به لب ننهد مهر خامشی؟
سنگین دلند مردم و گفتار نازک است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل تصور کمر یار نازک است
باریک شو که رشته این کار نازک است
هوش مصنوعی: ای دل، تصور کن که کمر معشوق چقدر نازک و لطیف است؛ خود را باریک کن که این عشق و کارهای مربوط به آن نیازمند دقت و احتیاط است.
دل شاخ شاخ گشت درین کار شانه را
پرداز زلف و کاکل دلدار نازک است
هوش مصنوعی: دل در این ماجرا به شدت مشغول و مضطرب شده است، شانه به کار پرداخته و به زلف و موهای عاشق نازک خود اهمیت می‌دهد.
تا ماجرای شانه و زلفش کجا رسد
مضراب بی ملاحظه و تار نازک است
هوش مصنوعی: در داستان شانه و زلف او، کار به کجا می‌رسد؟ نواختن بدون احتیاط و تارهای ظریف کار آسانی نیست.
حرف میان او به میان اوفتاده است
ای دل به هوش باش که اسرار نازک است
هوش مصنوعی: دل به خودت مسلط باش، چون گفت‌وگوها و رازهای او حساس و ظریف هستند.
بلبل به آشیانه طرازی فتاده است
غافل که آن نهال چه مقدار نازک است
هوش مصنوعی: پرنده‌ای در لانه‌ای نشسته است و بی‌خبر از اینکه آن درخت چقدر لطیف و شکننده است.
چندین هزار شیشه دل را به سنگ زد
افسانه ای است این که دل یار نازک است
هوش مصنوعی: این یک افسانه است که می‌گوید دل معشوق به راحتی آسیب می‌بیند و می‌توان آن را با سنگ شکسته کرد. واقعیت این است که دل‌ها در برابر سختی‌ها مقاومتی بیشتر از آنچه به نظر می‌رسد، دارند و نمی‌توان به سادگی آن‌ها را جریحه‌دار کرد.
سربسته چون حباب نفس می کشید محیط
از بس مزاج آن در شهوار نازک است
هوش مصنوعی: او به آرامی و نازکی مانند حبابی نفس می‌کشد و محیط اطرافش آن‌قدر تحت تأثیر احساسات او قرار دارد که حساس و لطیف شده است.
چون قمریان به گردن شیران نهاد طوق
با آن که دام زلف تو بسیار نازک است
هوش مصنوعی: وقتی درنده‌خویان با کمال دل bravado، به گردن شیران زینت آویختند، در حالی که زلف تو آنقدر لطیف و پیچیده است که به راحتی نمی‌توان به آن دست زد.
در هر نظر به رنگ دگر جلوه می کند
از بس که رنگ آن گل رخسار نازک است
هوش مصنوعی: هر بار که به چهره آن گل ناز نگاه می‌کنم، به گونه‌ای جدید و متفاوت به نظر می‌رسد، چون رنگ آن چهره به قدری لطیف و زیباست که هر لحظه جلوه‌ای تازه دارد.
صائب چرا به لب ننهد مهر خامشی؟
سنگین دلند مردم و گفتار نازک است
هوش مصنوعی: صائب، چرا تو سکوت را نمی‌پذیری؟ مردم سنگدل‌اند و کلمات لطیف و شکننده هستند.