گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۵۳

کسی که بوسه بر آن لعل جانفزا زده است
چو خضر غوطه به سر چشمه بقا زده است
ز عطسه غنچه نشکفته در چمن نگذاشت
به کاکل که شبیخون دگر صبا زده است؟
نموده است گل آلود آب حیوان را
به زیر تیغ تو هر کس که دست و پا زده است
به چشم سخت فلک آب رحم می گردد
کدام سنگدل آتش به کشت ما زده است؟
به باد رفت سر غنچه تا دهن وا کرد
که خنده ای ز ته دل به مدعازده است؟
ز آفتاب حوادث کباب زود شود
کسی که خواب به سر سایه هما زده است
سفینه ای است درین بحر بیکنار مرا
که تخته بر سر تدبیر ناخدا زده است
ز خون بی ادب خویش می کشم خجلت
که بوسه بر کف پای تو چون حنا زده است
به سعی وا نشود دل، وگرنه دانه من
چو آب، قطره درین هفت آسیا زده است
ز پیش زود رود پای کوته اندیشی
که تکیه در ره سیلاب بر عصا زده است
برون ز بحر گهر می رود به دست تهی
حباب وار گره هر که بر هوا زده است
ز خواب امن کسی بهره می برد صائب
که پشت پای به دنیای بیوفا زده است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی که بوسه بر آن لعل جانفزا زده است
چو خضر غوطه به سر چشمه بقا زده است
هوش مصنوعی: کسی که بر آن لب‌های زیبا بوسه زده است، مانند خضر که به آب نبرد زندگی فرو رفته، به سرچشمه جاودانگی وارد شده است.
ز عطسه غنچه نشکفته در چمن نگذاشت
به کاکل که شبیخون دگر صبا زده است؟
هوش مصنوعی: عطسه‌ای از غنچه‌ای که هنوز باز نشده به چمن اجازه نداد که بر روی موهایش، رعد و برق دیگری که نسیم به آن زده است، بنشیند.
نموده است گل آلود آب حیوان را
به زیر تیغ تو هر کس که دست و پا زده است
هوش مصنوعی: هر کسی که در تلاش برای نجات خود از زیر فشار و سختی هاست، به یاد داشته باش که تو در این شرایط به او کمک کرده‌ای و چقدر تأثیرگذار بوده‌ای.
به چشم سخت فلک آب رحم می گردد
کدام سنگدل آتش به کشت ما زده است؟
هوش مصنوعی: آسمان به سختی و با زحمت، برای ما باران رحمت نازل می‌کند؛ اما چه کسی می‌تواند بگوید که چه کسی با سنگدلی دل ما را آتش زده است؟
به باد رفت سر غنچه تا دهن وا کرد
که خنده ای ز ته دل به مدعازده است؟
هوش مصنوعی: غنچه ای که به تازگی سر از دهن بسته اش بیرون آورده، به سرعت در حال از دست دادن جوانی و زیبایی اش است. می توان فهمید که وجود یک لحظه شادی و خنده از دل او در حال محو شدن است.
ز آفتاب حوادث کباب زود شود
کسی که خواب به سر سایه هما زده است
هوش مصنوعی: آدمی که در سایه‌ای امن و راحت خوابیده، به سرعت از مشکلات و خطرات زندگی آسیب می‌بیند.
سفینه ای است درین بحر بیکنار مرا
که تخته بر سر تدبیر ناخدا زده است
هوش مصنوعی: یک کشتی است که در این دریا به حالت بی‌ساحل قرار گرفته و تدبیر ناخدای آن بر سر کشتی نمایان شده است.
ز خون بی ادب خویش می کشم خجلت
که بوسه بر کف پای تو چون حنا زده است
هوش مصنوعی: از شرم و عذاب وجدان بابت رفتار ناپسند خود، به این فکر می‌کنم که بوسه‌ای که بر پای تو زده‌ام، مانند حنا رنگین و زیباست.
به سعی وا نشود دل، وگرنه دانه من
چو آب، قطره درین هفت آسیا زده است
هوش مصنوعی: دل هرگز ناامید نشود، زیرا در غیر این صورت، من مانند دانه‌ای خواهم بود که در این هفت آسیاب، قطره‌ای آب را تحت فشار قرار می‌دهد.
ز پیش زود رود پای کوته اندیشی
که تکیه در ره سیلاب بر عصا زده است
هوش مصنوعی: به جلو برو و تلاش کن، چرا که افرادی که تفکر سطحی دارند، مانند کسی هستند که به عصای خود تکیه کرده و در وسط سیلاب ایستاده‌اند. این کار آنها را به جایی نخواهد رساند.
برون ز بحر گهر می رود به دست تهی
حباب وار گره هر که بر هوا زده است
هوش مصنوعی: حبابی که از دریا بیرون می‌آید، با دست خالی و بدون هیچ‌چیز به ساحل می‌رسد، و مانند حبابی که در هوا شناور است، به سمت آینده می‌رود. این نشان می‌دهد که هر کسی که آرزوها و اهدافی دارد، باید از زندگی لذت ببرد و به حرکت ادامه دهد، حتی اگر به نظر برسد که شرایطش نامساعد است.
ز خواب امن کسی بهره می برد صائب
که پشت پای به دنیای بیوفا زده است
هوش مصنوعی: کسی که از خواب آرام و امن بهره‌مند می‌شود، آن‌کس است که با پشت پا زدن به دنیا و مشکلات آن، از آنجا دور شده است.