غزل شمارهٔ ۱۷۲۰
عنان نفس کشیدن جهاد مردان است
نفس شمرده زدن ذکر اهل عرفان است
زمانه بوته خار از درشتخویی توست
اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است
نهاد سخت تو سوهان به خود نمی گیرد
وگرنه پست و بلند زمانه سوهان است
به جان مضایقه با لعل دلستان مکنید
که ماه مصر به این سیم قلب ارزان است
مشو چو بدگهران غافل از سفیده صبح
که زیر این کیف بی مغز بحر پنهان است
بلاست نفس، عنان چون ز دست عقل گرفت
عصا چو از کف موسی فتاد ثعبان است
ز جان سوخته چشم یقین شود روشن
ترا خیال که این سرمه در صفاهان است
گذشت عمر و نکردی کلام خود را نرم
ترا چه حاصل ازین آسیای دندان است؟
ازان ز سایه اهل کرم گریزانم
که رد خلق شدن در قبول احسان است
رهین منت نه آسیا چرا باشم؟
مرا که از لب افسوس خود لب نان است
زمین ز پرورش ما فراغتی دارد
سفال تشنه جگر را چه فکر ریحان است؟
ز داغ کعبه سیاهی چرا نمی افتد؟
اگر نه سوخته عشق لاله رویان است
اگر خورم جگر خویش از پریشانی
همان ز چشم حسودان مرا نمکدان است
نواشناس درین روزگار نایاب است
وگرنه خامه صائب هزار دستان است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عنان نفس کشیدن جهاد مردان است
نفس شمرده زدن ذکر اهل عرفان است
هوش مصنوعی: کنترل نفس و مدیریت آن، نوعی تلاش و کوشش از سوی مردان بزرگ است. در حالی که آرام و با دقت نفس میکشند، این عمل به نوعی یادآوری و ذکر خداوند نیز برای اهل معرفت به شمار میآید.
زمانه بوته خار از درشتخویی توست
اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است
هوش مصنوعی: اگر تو با لطافت و مهربانی برخورد کنی، دنیای اطرافات زیبا و پر از گل و شکوفه خواهد شد؛ اما اگر با خشم و درشتخویی رفتار کنی، دنیای تو پر از درد و رنج خواهد بود.
نهاد سخت تو سوهان به خود نمی گیرد
وگرنه پست و بلند زمانه سوهان است
هوش مصنوعی: ایمان و اراده تو اجازه نمیدهند که به راحتی تحت تأثیر سختیها و ناملایمات زندگی قرار بگیری، زیرا در غیر این صورت، تحولات و چالشهای زمانه میتوانند روح و شخصیت تو را آسیبپذیر کنند.
به جان مضایقه با لعل دلستان مکنید
که ماه مصر به این سیم قلب ارزان است
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و دلربایی معشوق، سختگیری نکنید، چون عشق و زیبایی او به اندازهای ارزشمند است که حتی چیزی مانند قلب سیمین هم در برابرش کمارزش به نظر میرسد.
مشو چو بدگهران غافل از سفیده صبح
که زیر این کیف بی مغز بحر پنهان است
هوش مصنوعی: به مانند افرادی که از حقیقت غافلند نباش، چرا که زیر ظاهری زیبا و بدون مغز، عمق دریایی پنهان است.
بلاست نفس، عنان چون ز دست عقل گرفت
عصا چو از کف موسی فتاد ثعبان است
هوش مصنوعی: خشم و نفرت مانند اسبی است که وقتی عقل از کنترل خارج میشود، به راحتی میتواند به فساد و تباهی بیانجامد. همانطور که عصای موسی وقتی از دستش افتاد، به یک مار خطرناک تبدیل شد.
ز جان سوخته چشم یقین شود روشن
ترا خیال که این سرمه در صفاهان است
هوش مصنوعی: چشمی که از دل سوخته برمیخیزد، به حقیقت روشنی میبخشد. تو با خیالی که در سر داری، باید بدانی که این سرمه، در اصفهان است.
گذشت عمر و نکردی کلام خود را نرم
ترا چه حاصل ازین آسیای دندان است؟
هوش مصنوعی: عمر از دست رفت و تو نتوانستی حرفهای خود را با ملایمت بیان کنی. پس از این همه تلاش و شلوغی، به چه نتیجهای میرسی از این سختی که بر دندانت گذاشتهای؟
ازان ز سایه اهل کرم گریزانم
که رد خلق شدن در قبول احسان است
هوش مصنوعی: من از سایه افرادی که نیکوکارند دوری میکنم، زیرا اثر هرگونه ارتباط با دیگران در پذیرش بخشش و کمک آنها مشهود است.
رهین منت نه آسیا چرا باشم؟
مرا که از لب افسوس خود لب نان است
هوش مصنوعی: من چرا باید منت آسیا را بپذیرم؟ برای من که از لب افسوسم فقط نان به دست میآید.
زمین ز پرورش ما فراغتی دارد
سفال تشنه جگر را چه فکر ریحان است؟
هوش مصنوعی: زمین به دلیل پرورش ما، از فراغت و آرامش برخوردار است. اما آیا میدانی که خاکِ تشنه چه آرزویی در دل دارد؟ آیا آن آرزو دیدن زیبایی گلها و ریحانها نیست؟
ز داغ کعبه سیاهی چرا نمی افتد؟
اگر نه سوخته عشق لاله رویان است
هوش مصنوعی: چرا سیاهی ناشی از داغ کعبه از بین نمیرود؟ اگر اینجا نیست، به خاطر این است که عشق به لالهروان آتشین است و آن را سوزانده است.
اگر خورم جگر خویش از پریشانی
همان ز چشم حسودان مرا نمکدان است
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از درد و پریشانی قلب خود بگویم، همان درد و غم از نظر حسودان برای من مانند نمک است که بر زخمهایم میپاشند.
نواشناس درین روزگار نایاب است
وگرنه خامه صائب هزار دستان است
هوش مصنوعی: در این روزگار، افرادی که به هنر و استعدادهای واقعی آشنا باشند بسیار کم یابند؛ وگرنه نویسندهای مانند صائب دارای مهارت و تواناییهای فراوانی است.
حاشیه ها
1399/04/18 13:07
شهریار
در بیت پنجم کف بی معز درست است

صائب