گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۱۱

حضور عالم ایجاد در قرار دل است
سفر اگر همه یک منزل است بار دل است
فغان که دیده جوهرشناس نیست ترا
وگرنه گوهر مقصود در کنار دل است
بهار در گره غنچه گوشه گیر شده است
نشاط روی زمین جمع در حصار دل است
زمین نشانه پایی است زان سبک جولان
سپهر غاشیه بردار شهسوار دل است
درین قلمرو عبرت اگر شکاری هست
کز او شکفته شود دل، همین شکار دل است
همان ز پرده چو نور نگاه سیارست
اگر چه عالم اسباب پرده دار دل است
تمیز نیک و بد نقش، کار آینه نیست
ز اختیار برون رفتن اختیار دل است
درین حدیقه گل از زندگی کسی چیند
که تار و پود حیاتش ز خار خار دل است
چه نعمتی است که افسردگان نمی دانند
که داغهای جگرسوز لاله زار دل است
غرض ز خوردن می تلخ کردن دهن است
وگرنه خون جگر آب خوشگوار دل است
دل شکسته به دست آر کز ریاض جهان
همیشه سبز صنوبر به اعتبار دل است
درین جهان پر آشوب اگر حصاری هست
کز اوست فتنه حصاری، همین حصار دل است
نظر سیاه مگردان به عمر جاویدان
که سرو کوتهی از طرف جویبار دل است
غم حواس چو تن پروران مخور صائب
که برگریز بدن، جوش نوبهار دل است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حضور عالم ایجاد در قرار دل است
سفر اگر همه یک منزل است بار دل است
هوش مصنوعی: وجود عالم در آرامش دل است و اگر سفر همواره به یک مقصد باشد، بار سنگینی بر دوش دل است.
فغان که دیده جوهرشناس نیست ترا
وگرنه گوهر مقصود در کنار دل است
هوش مصنوعی: ای آه، دریغ که چشم من قابلیت درک ارزش تو را ندارد، وگرنه می‌دانست که آنچه به دنبالش هستی، در کنار دل من قرار دارد.
بهار در گره غنچه گوشه گیر شده است
نشاط روی زمین جمع در حصار دل است
هوش مصنوعی: بهار در دل گل‌های بسته و نازک جا گرفته و شادی طبیعت در محدودیت احساسات انسان‌ها محصور شده است.
زمین نشانه پایی است زان سبک جولان
سپهر غاشیه بردار شهسوار دل است
هوش مصنوعی: زمین نشان‌دهنده اثر پایی است که در آسمان وسیع، سواری دل‌انگیز و شجاع در حرکت است.
درین قلمرو عبرت اگر شکاری هست
کز او شکفته شود دل، همین شکار دل است
هوش مصنوعی: در این سرزمین عبرت، اگر شکار و مایه‌ای وجود دارد که موجب شادابی و خوشحالی دل شود، تنها همین شکار دل است.
همان ز پرده چو نور نگاه سیارست
اگر چه عالم اسباب پرده دار دل است
هوش مصنوعی: اگرچه دنیا و اسباب آن، حجاب و پرده‌ای بر دل انسان هستند، اما حقیقتی که همچون نور می‌درخشد، همیشه در دسترس و قابل مشاهده است.
تمیز نیک و بد نقش، کار آینه نیست
ز اختیار برون رفتن اختیار دل است
هوش مصنوعی: تشخیص خوبی و بدی کار آینه نیست، بلکه این به اختیار دل برمی‌گردد که چگونه انتخاب کند و از خود خارج شود.
درین حدیقه گل از زندگی کسی چیند
که تار و پود حیاتش ز خار خار دل است
هوش مصنوعی: در این باغ گل، از زندگی افرادی بهره‌برداری کن که وجودشان پر از درد و رنج است و دلشان پر از خارهای احساسات منفی و ناراحتی‌هاست.
چه نعمتی است که افسردگان نمی دانند
که داغهای جگرسوز لاله زار دل است
هوش مصنوعی: چه نعمتی است که افرادی که دچار افسردگی هستند، نمی‌دانند که درد و رنج‌های عاطفی‌شان در واقع نشانه‌های عمیق و زیبا از احساسات و عشق در دل آن‌هاست.
غرض ز خوردن می تلخ کردن دهن است
وگرنه خون جگر آب خوشگوار دل است
هوش مصنوعی: هدف از نوشیدن شراب تلخ، فقط به خاطر طعم بد آن است، وگرنه آب خوشی برای دل، همان خون دل است.
دل شکسته به دست آر کز ریاض جهان
همیشه سبز صنوبر به اعتبار دل است
هوش مصنوعی: دل شکسته را به دست بیاور، زیرا درختان همیشه سبز جهان بر اساس قوت و اعتبار دل انسان است.
درین جهان پر آشوب اگر حصاری هست
کز اوست فتنه حصاری، همین حصار دل است
هوش مصنوعی: در این دنیای پر از هرج و مرج، اگر مکانی وجود دارد که امنیت به همراه دارد و از فتنه‌ها محافظت می‌کند، همین دل انسان است.
نظر سیاه مگردان به عمر جاویدان
که سرو کوتهی از طرف جویبار دل است
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که با یک نگاه منفی به زندگی نمی‌توان به جاودانگی و عمر طولانی دست یافت، زیرا زیبایی و سرزندگی ممکن است به خاطر عوامل بیرونی و ناپایدار از بین بروند.
غم حواس چو تن پروران مخور صائب
که برگریز بدن، جوش نوبهار دل است
هوش مصنوعی: غم و اندوه را به دل راه نده، چون کسانی که فقط به ظاهر و تن پروری می‌پردازند. زیرا وقتی قلب شاداب و سرزنده باشد، می‌تواند از این اندوه فاصله بگیرد، مانند جوانه‌ها که در بهار می‌رویند.