گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۰۱

به غم نشاط من خاکسار نزدیک است
خزان من چو حنا با بهار نزدیک است
یکی است چشم فرو بستن و گشادن من
به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است
به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا
که این غبار به دامان یار نزدیک است
چه غم ز دوری راه است بیقراران را؟
به موجهای سبکرو کنار نزدیک است
به آفتاب رسید از کنار گل شبنم
به وصل، دیده شب زنده دار نزدیک است
ز یاسمین تو بوی بنفشه می شنوم
مگر دمیدن خط زان عذار نزدیک است؟
شود به دور خط امید وصل روزافزون
به صبحدم شب فصل بهار نزدیک است
به خون من مشو آلوده کز کهنسالی
به سوختن جگرم چون چنار نزدیک است
چو سوخت تشنه لبی دانه مرا صائب
چه سود ازین که به من نوبهار نزدیک است؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به غم نشاط من خاکسار نزدیک است
خزان من چو حنا با بهار نزدیک است
هوش مصنوعی: غم من، که نباشد دور از شادی‌ام، مانند نزدیک شدن پاییز به بهار است که رنگ حنای زودگذر در کنار زیبایی بهار قرار دارد.
یکی است چشم فرو بستن و گشادن من
به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است
هوش مصنوعی: برای من، بستن و باز کردن چشم‌هایم به مرگ یکسان است؛ زیرا زندگی‌ام به اندازه شعله‌ای در حال نزدیک شدن به پایان است.
به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا
که این غبار به دامان یار نزدیک است
هوش مصنوعی: به چشمان کم‌نور من توجه نکن که وجود خاکی و ناچیز من در مقایسه با عشق و محبت واقعی به معشوق، بی‌ارزش است. غبار وجود من به یار و محبوب نزدیک‌تر است و این نکته مهم‌تری است.
چه غم ز دوری راه است بیقراران را؟
به موجهای سبکرو کنار نزدیک است
هوش مصنوعی: دوری از محبوب بی‌قراری به همراه دارد، اما مانند امواج آرام دریا، خود را به ساحل نزدیک می‌کنند.
به آفتاب رسید از کنار گل شبنم
به وصل، دیده شب زنده دار نزدیک است
هوش مصنوعی: به آفتاب نزدیک شد و از کنار گل، شبنم به وصال رسید و این نشان می‌دهد که چشم شب‌زنده‌دار به وصال محبوب نزدیک شده است.
ز یاسمین تو بوی بنفشه می شنوم
مگر دمیدن خط زان عذار نزدیک است؟
هوش مصنوعی: از عطر یاسمن تو بوی بنفشه را حس می‌کنم، آیا ممکن است که نسیمی از آن خط صورتت به زودی بیاید؟
شود به دور خط امید وصل روزافزون
به صبحدم شب فصل بهار نزدیک است
هوش مصنوعی: به زودی با نزدیک شدن به صبح و آغاز فصل بهار، امید و آرزوها بیشتر و بیشتر خواهند شد.
به خون من مشو آلوده کز کهنسالی
به سوختن جگرم چون چنار نزدیک است
هوش مصنوعی: به خون من نپرداز، زیرا به دلیل پیری، به سوختن دل من مانند درخت چنار نزدیک شده است.
چو سوخت تشنه لبی دانه مرا صائب
چه سود ازین که به من نوبهار نزدیک است؟
هوش مصنوعی: وقتی که فردی تشنه و بی‌صبر است، خاموشی و بی‌حاصل بودن آن، برای من چه فایده‌ای دارد اگر بهار نزدیک باشد؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۱ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1401/12/11 14:03
Sahv

۵.می گوید که؛ از آفتاب به گل شبنم می رسد؛ می توانیم این طور معنیش کنیم که اشک گل شبنم است و این اشک از حضور آفتاب است. و البته؛ شبنم گل خودش چیز زیباییست. انگار که صائب می گوید غم خورشید داشتن یک طور زیباییست.