گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۸۸

چو شبنم آن که درین بوستان سحرخیزست
مدام ساغرش از صاف عیش لبریزست
به خال گوشه ابروی او مبین گستاخ
که چون ستاره دنباله دار خونریزست
فغان که نرگس بیمار خوبرویان را
شکستن دل ما چون شکست پرهیزست
همیشه در دل فرهاد می کند جولان
چه شد که دامن شیرین به دست پرویزست
زمان حسن قدیم ترا که می داند؟
که آسمان یکی از سبزه های نوخیزست
ز آتش نفس گرم ما خطر دارد
چو خار، محتسب شهر اگر چه سر تیزست
ز آسمان کهنسال دلخراش ترست
اگر چه سبزه رخسار یار، نوخیزست
ز سنگ، چشمه خون می کند روان صائب
ز بس که درد دل من سرایت آمیزست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو شبنم آن که درین بوستان سحرخیزست
مدام ساغرش از صاف عیش لبریزست
هوش مصنوعی: شخصی که در این باغ زیبا و پر از زندگی بیدار می‌شود، مثل شبنم همیشه شاداب است و پیوسته از نوشیدنی خوشی و لذت سیراب می‌شود.
به خال گوشه ابروی او مبین گستاخ
که چون ستاره دنباله دار خونریزست
هوش مصنوعی: به نقطه‌ای که در گوشه ابروی او قرار دارد، دقت نکن، چون او بی‌شرم است و مانند یک ستاره دنباله‌دار خطرناک و خونین می‌باشد.
فغان که نرگس بیمار خوبرویان را
شکستن دل ما چون شکست پرهیزست
هوش مصنوعی: ای کاش که نرگس بیمار زیبارویان، دل ما را نشکند، زیرا این کار مانند شکستن یک پرهیز است.
همیشه در دل فرهاد می کند جولان
چه شد که دامن شیرین به دست پرویزست
هوش مصنوعی: فرهاد همیشه در دلش به عشق شیرین می‌تپید، اما حالا چه شده که عشق او در دستان پرویز قرار گرفته است؟
زمان حسن قدیم ترا که می داند؟
که آسمان یکی از سبزه های نوخیزست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند که زمان زیبایی‌های گذشته تو چه حالتی دارد. آسمان هم اکنون یکی از نشانه‌های تازگی و شادابی است.
ز آتش نفس گرم ما خطر دارد
چو خار، محتسب شهر اگر چه سر تیزست
هوش مصنوعی: با نفس گرم و آتشین ما خطر وجود دارد، مانند خاری که ممکن است مشکلاتی ایجاد کند، حتی اگر محتسب شهر هم دقت و نظارت زیادی داشته باشد.
ز آسمان کهنسال دلخراش ترست
اگر چه سبزه رخسار یار، نوخیزست
هوش مصنوعی: از آسمان کهن و قدیمی که ترسناک به نظر می‌رسد، اگرچه چهره‌ی سبز و تازه‌ی معشوق جوان و زیبا است، به نظر می‌رسد که به روانی به زور می‌آید.
ز سنگ، چشمه خون می کند روان صائب
ز بس که درد دل من سرایت آمیزست
هوش مصنوعی: از دل سنگ هم خون جاری می‌شود، صائب، به خاطر اینکه درد دل من بسیار عمیق و پر از احساس است.