غزل شمارهٔ ۱۵۳۵
آتشم در جگر از چهره گلرنگ زده است
لب لعلش به کبابم نمک سنگ زده است
شیشه ام می شکند در جگر از حرف درشت
باز تا دشمن دل سخت چه بر سنگ زده است
صیقل جام به فریاد دل ما نرسید
که به دود جگر این آینه را زنگ زده است؟
نافه را مغز شد از عطسه پریشان امروز
که دگر دست در آن طره شبرنگ زده است؟
سینه ای پهن تر از دشت قیامت دارم
داغ در پهلوی هم، خیمه چرا تنگ زده است؟
دهن غنچه تصویر، تبسم زده شد
بر لب ماست که صد قفل، دل تنگ زده است
همه دنبال هوس همسفر برق شدند
صائب ماست که بر پای طلب سنگ زده است
غزل شمارهٔ ۱۵۳۴: تا خط از لعل گهربار تو سر بر زده استغزل شمارهٔ ۱۵۳۶: بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آتشم در جگر از چهره گلرنگ زده است
لب لعلش به کبابم نمک سنگ زده است
هوش مصنوعی: دل من به شدت میسوزد و آن زیبایی با صورت دلربایش، مانند آتش جگرم را میسوزاند. لبهایش مانند کبابی میماند که بر آن نمک زدهاند و این احساس من را بیشتر میکند.
شیشه ام می شکند در جگر از حرف درشت
باز تا دشمن دل سخت چه بر سنگ زده است
هوش مصنوعی: دل من از سخنان تند و سنگین میشکند و به شدت آسیب میبیند، حتی اگر دشمنان قلب سختی داشته باشند و بر سنگها بکوبند.
صیقل جام به فریاد دل ما نرسید
که به دود جگر این آینه را زنگ زده است؟
هوش مصنوعی: آینهای که به خاطر درد دل ما باید صیقل داده میشد، حالا دچار زنگزدگی شده و کسی به فریاد ما رسیدگی نکرده است. جگری که در آتش سوزانده شده، تاثیر خودش را روی این آینه گذاشته و زیباییاش را زایل کرده است.
نافه را مغز شد از عطسه پریشان امروز
که دگر دست در آن طره شبرنگ زده است؟
هوش مصنوعی: امروز ناگهانی از عطسهای بیخبر باعث به هم ریختگی شدم و امروز دیگر نمیتوانم به آن موی خوش رنگ دست بزنم.
سینه ای پهن تر از دشت قیامت دارم
داغ در پهلوی هم، خیمه چرا تنگ زده است؟
هوش مصنوعی: من دردی عمیق و وسیعتر از تمام دنیا دارم و این درد به قدری زیاد است که احساس میکنم فضای اطرافم خیلی کوچک و تنگ شده است.
دهن غنچه تصویر، تبسم زده شد
بر لب ماست که صد قفل، دل تنگ زده است
هوش مصنوعی: چهره غنچه مانند لبخندی بر لبهای ما نمایان شده است، در حالی که دل پر از قفلهای ناامیدی و دلتنگی است.
همه دنبال هوس همسفر برق شدند
صائب ماست که بر پای طلب سنگ زده است
هوش مصنوعی: همه مشغول دنبال کردن آرزوها و خواستههای زودگذر خود هستند، در حالی که من همچنان بر روی آرزوی جامد و واقعیام استوارم و به تلاش ادامه میدهم.