غزل شمارهٔ ۱۵۲۵
رگ جانها به دم تیغ عدم پیوسته است
زود بر باد رود هر چه به دم پیوسته است
استواری طمع از عمر سبکسیر مدار
کز دو سر، رشته جانها به عدم پیوسته است
چون قلم گرچه جدا گشته مرا بند از بند
شکرلله که دم من به قدم پیوسته است
نسبت آهوی رم کرده و صحرا دارد
گر به ظاهر تن و جان هر دو به هم پیوسته است
بر مدار از قدم تیغ شهادت سر خویش
کاین رگ ابر به دریای کرم پیوسته است
هست با ناوک مژگان تو زور دو کمان
تا دو ابروی بلند تو به هم پیوسته است
آه شیرازه جمعیت اوراق دل است
که صف آرایی لشکر به علم پیوسته است
نشود یک جهان را در و دیوار حجاب
هر کجا هست برهمن به صنم پیوسته است
چون کنم فکر رهایی، که مرا بر پیکر
داغ چون حلقه زنجیر به هم پیوسته است
نیست ممکن که رود چین ز جبینش صائب
هر که چون سکه به دینار و درم پیوسته است
غزل شمارهٔ ۱۵۲۴: همچو زنجیر به هم ناله ما پیوسته استغزل شمارهٔ ۱۵۲۶: خط سبزی که به گرد لب جانان گشته است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رگ جانها به دم تیغ عدم پیوسته است
زود بر باد رود هر چه به دم پیوسته است
هوش مصنوعی: رگ زندگی انسانها به تیغ نابودی متصل است، پس هر چیزی که به این تیغ متصل باشد به زودی از بین خواهد رفت.
استواری طمع از عمر سبکسیر مدار
کز دو سر، رشته جانها به عدم پیوسته است
هوش مصنوعی: به حرص و آرزوهای بیپایه و بیاساس دل نبند، زیرا که از دو سو، حیات انسانها به زوال و نیستی مرتبط است.
چون قلم گرچه جدا گشته مرا بند از بند
شکرلله که دم من به قدم پیوسته است
هوش مصنوعی: هرچند که از هم جدا شدهام، اما خوشحالم که وجودم هنوز با وجود تو در ارتباط است.
نسبت آهوی رم کرده و صحرا دارد
گر به ظاهر تن و جان هر دو به هم پیوسته است
هوش مصنوعی: آهو که از صحرای وحشت فرار کرده، در واقع فاصلهای عمیق با آرامش و امنیت دارد، حتی اگر به نظر برسد که جسم و روحش در یکجا جمع شدهاند.
بر مدار از قدم تیغ شهادت سر خویش
کاین رگ ابر به دریای کرم پیوسته است
هوش مصنوعی: به خاطر نیاز به فدای خود در راه عشق، شجاعت را برمیگزینم، چرا که رگ وجودم به دریای رحمت و بخشش متصل است.
هست با ناوک مژگان تو زور دو کمان
تا دو ابروی بلند تو به هم پیوسته است
هوش مصنوعی: نگاه پرجذبه و جذاب تو مانند یک تیر کمان است که قدرتی خیرهکننده دارد و ابروان بلند و زیبا تو به گونهای است که گویا این قدرت را دو برابر کردهاند.
آه شیرازه جمعیت اوراق دل است
که صف آرایی لشکر به علم پیوسته است
هوش مصنوعی: درد دل و احساسات انسانها همچون مجموعهای از ورقهای پراکنده هستند که برای نظم و ترتیب به یکدیگر پیوستهاند، همانطور که لشکری برای مقابله به صف میآید.
نشود یک جهان را در و دیوار حجاب
هر کجا هست برهمن به صنم پیوسته است
هوش مصنوعی: هیچ دیوار و حجاب نمیتواند مانع دیدن یک جهان بزرگ شود؛ در هر جایی که باشی، حقیقت بزرگ به نوعی در ارتباط با زیبایی و معشوق قرار دارد.
چون کنم فکر رهایی، که مرا بر پیکر
داغ چون حلقه زنجیر به هم پیوسته است
هوش مصنوعی: زمانی که به فکر رهایی میافتم، احساس میکنم که درد و مشکلاتی که دارم مانند زنجیری به هم پیوسته و محکم به من متصل شدهاند.
نیست ممکن که رود چین ز جبینش صائب
هر که چون سکه به دینار و درم پیوسته است
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند زیبایی و جذابیت چین را از چهرهاش پنهان کند؛ کسانی که همچون سکه در کنار دینار و درم قرار دارند، نمیتوانند او را نادیده بگیرند.
حاشیه ها
1397/05/29 16:07
محسن حیدرزاده جزی
در بیت هشتم یک جهتان درست است نه یک جهان .