غزل شمارهٔ ۱۵۱۲
شوق را شهپر توفیق سبکباری توست
راه نزدیک فنا، دور ز خودداری توست
دامن دشت فنا پاکترست از کف دست
سنگ اگر هست درین راه، گرانباری توست
چون پریشان نگذاریم قدم چون سیلاب؟
لغزش ما به تمنای نگهداری توست
چون نگیرد نفس دام تو از کثرت صید؟
خط آزادی کونین، گرفتاری توست
خواب در چشم مده راه به افسانه مرگ
که شب کاکل او زنده ز بیداری توست
چون به خواری کشم ای عشق ز کوی تو قدم؟
عزت روی زمین در قدم خواری توست
چشم بدبین به نی کلک تو صائب مرساد!
خاک، گنجینه گوهر ز گهرباری توست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شوق را شهپر توفیق سبکباری توست
راه نزدیک فنا، دور ز خودداری توست
هوش مصنوعی: شوق و تمایل به موفقیت ناشی از آسانی و سبکی توفیق توست، زیرا مسیر نزدیک به نابودی در فاصلهای از خودداری تو قرار دارد.
دامن دشت فنا پاکترست از کف دست
سنگ اگر هست درین راه، گرانباری توست
هوش مصنوعی: دشت فنا به مراتب خالصتر از دستی است که سنگی را در بر دارد. اگر در این مسیر چیزی سنگین و دشوار وجود دارد، بار آن بر دوش خود توست.
چون پریشان نگذاریم قدم چون سیلاب؟
لغزش ما به تمنای نگهداری توست
هوش مصنوعی: چرا باید قدمهای خود را لرزان و بیثبات بگذاریم، مانند سیلاب؟ این لغزشهای ما به خاطر آرزوی حفظ و نگهداری توست.
چون نگیرد نفس دام تو از کثرت صید؟
خط آزادی کونین، گرفتاری توست
هوش مصنوعی: زمانی که نفس تو به خاطر شکار زیاد در دام تو نیفتد، آزادی کل جهان به سبب وابستگی تو به این گرفتاری است.
خواب در چشم مده راه به افسانه مرگ
که شب کاکل او زنده ز بیداری توست
هوش مصنوعی: خواب را در چشم خود راه نده و به داستان مرگ فکر نکن، زیرا شب به خاطر آگاهی و بیداری تو، زنده و فعال است.
چون به خواری کشم ای عشق ز کوی تو قدم؟
عزت روی زمین در قدم خواری توست
هوش مصنوعی: زمانی که باید به خاطر عشق تو خودم را خوار کنم، آیا هنوز هم میتوانم به سوی تو بیایم؟ چرا که عزت و عظمت من در این خوار شدن به خاطر توست.
چشم بدبین به نی کلک تو صائب مرساد!
خاک، گنجینه گوهر ز گهرباری توست
هوش مصنوعی: چشمهای بد به نقاشی تو نمیتواند برسد! زمین، سرشار از گنجهای باارزش به خاطر وجود توست.