غزل شمارهٔ ۱۵
نم به دل نگذاشت خونم خنجرِ قصاب را
جذبهٔ من میکِشد از صلبِ آهن آب را
ابرِ چشمِ من چنین گر گوهرافشانی کند
کاسهٔ دریوزه دریا میکند گرداب را
صبحِ هر روز از شفق صد کاسه خون بر سر کشد
تا در آغوش آورد خورشیدِ عالمتاب را
میتواند از دویدن سیل را مانع شدن
می کند هر کس عنانداری دلِ بیتاب را
نشأه صرف از میِ ممزوج باشد بیشتر
آب در شیر از میِ روشن مکن مهتاب را
از گرانجانی شود در هر قدم سنگِ نشان
گر نیندازد به منزل راهپیما خواب را
پیشِ راهِ شکوهٔ خونین نگیرد خامشی
بخیه نتواند عنانداری کند خوناب را
میدهد اشکِ ندامت عاجزان را شستشو
بحر روشن میکند آیینهٔ سیلاب را
خط بر آن لبهای میگون تنگ میگیرد عبث
نیست حاجت صافگرداندن شرابِ ناب را
در حریمِ وصل از عاشق اثر جستن خطاست
نیست ممکن خودنمایی در حرم محراب را
می کند بر خود فضای خُلد را زندانِ تنگ
هر که در مستی رعایت میکند آداب را
از کجی گردند خلق از صیدِ مطلب کامیاب
راستی خالی ز بحر آرد برون قلّاب را
نیست کارِ سادهلوحان رازِ پنهان داشتن
صفحهٔ آیینه بال و پر شود سیماب را
چشمِ عبرت باز کن، گردید چون مویت سفید
مگذران در خوابِ غفلت این شبِ مهتاب را
کشتیِ خود را سبک گردان درین دریا که نیست
بهتر از کامِ نهنگان مصرفیاسباب را
تیغِ او را در نظر دارند دائم کُشتگان
تشنگان در خواب میبینند صائب آب را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نم به دل نگذاشت خونم خنجرِ قصاب را
جذبهٔ من میکِشد از صلبِ آهن آب را
هوش مصنوعی: خونم را مثل چاقوی قصاب، در دل نگه ندارم. نیروی من، آب را از صخره آهنی میکشد.
ابرِ چشمِ من چنین گر گوهرافشانی کند
کاسهٔ دریوزه دریا میکند گرداب را
هوش مصنوعی: چشم من اگر اشک بریزد، می تواند مانند یک دریا، گرداب را پر از جواهر کند.
صبحِ هر روز از شفق صد کاسه خون بر سر کشد
تا در آغوش آورد خورشیدِ عالمتاب را
هوش مصنوعی: هر روز صبح، پیش از طلوع خورشید، صدها قطره خون به زمین میریزد تا خورشید، که نورش بر همه چیز تابیده است، به آغوش طبیعت بیفتد.
میتواند از دویدن سیل را مانع شدن
می کند هر کس عنانداری دلِ بیتاب را
هوش مصنوعی: هر کسی که توانایی کنترل و هدایت دل بیقرار را داشته باشد، میتواند از وقوع مشکلات و بحرانها جلوگیری کند، همانطور که دویدن سیل را میتوان متوقف کرد.
نشأه صرف از میِ ممزوج باشد بیشتر
آب در شیر از میِ روشن مکن مهتاب را
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب مخلوط، بهتر است و مایه زندگی بیشتری دارد. در میخوارگی مانند آب در شیر، زیبایی ماه را خراب نکن.
از گرانجانی شود در هر قدم سنگِ نشان
گر نیندازد به منزل راهپیما خواب را
هوش مصنوعی: در هر قدمی که برمیداریم، نشانهایی وجود دارد که ما را به سمت هدفمان راهنمایی میکند و این نشانهها مانند سنگهایی هستند که ما را از خواب و غفلت بیدار میکنند.
پیشِ راهِ شکوهٔ خونین نگیرد خامشی
بخیه نتواند عنانداری کند خوناب را
هوش مصنوعی: در مسیر عظمت و افتخار، سکوت جایی ندارد و نمیتوان با دوختن زخمها، کنترل درد و رنج را به دست گرفت.
میدهد اشکِ ندامت عاجزان را شستشو
بحر روشن میکند آیینهٔ سیلاب را
هوش مصنوعی: اشکهای پشیمانی افرادی را که عاجزند، شستشو میدهد و دریا به وضوح آیینهای را که از آبتerde است، روشن میکند.
خط بر آن لبهای میگون تنگ میگیرد عبث
نیست حاجت صافگرداندن شرابِ ناب را
هوش مصنوعی: بر آن لبهای زیبا، خطی میافتد و این بیدلیلی نیست؛ زیرا نیازی به تصفیه کردن شراب خالص وجود ندارد.
در حریمِ وصل از عاشق اثر جستن خطاست
نیست ممکن خودنمایی در حرم محراب را
هوش مصنوعی: در جایی که معشوق و عاشق به هم پیوستهاند، تلاش برای نشان دادن خود از سوی عاشق اشتباه است. در حقیقت، در این مکان مقدس نمیتوان به خودنمایی پرداخت.
می کند بر خود فضای خُلد را زندانِ تنگ
هر که در مستی رعایت میکند آداب را
هوش مصنوعی: هر کسی که در حال خوشی و سرمستی، به آداب و رسوم توجه کند، خود را در فضایی کوچک و محدود گرفتار میکند، مانند زندانی در بهشت.
از کجی گردند خلق از صیدِ مطلب کامیاب
راستی خالی ز بحر آرد برون قلّاب را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی انسانها به دنبال چیزی هستند و در پی هدفی میباشند، ممکن است در این راه دچار انحراف و کژراهه شوند. کسی که به دنبال حقیقت و واقعیت است، در پایان ممکن است از منابع عمیق و اصیل تهی شود و به نتیجهای سطحی و بیمحتوا برسد.
نیست کارِ سادهلوحان رازِ پنهان داشتن
صفحهٔ آیینه بال و پر شود سیماب را
هوش مصنوعی: کار سادهلوحان این نیست که رازها را پنهان کنند؛ زیرا وقتی حقیقت را در آینه میبینند، همچون نقرهای که بال و پر میزند، نمایان میشود.
چشمِ عبرت باز کن، گردید چون مویت سفید
مگذران در خوابِ غفلت این شبِ مهتاب را
هوش مصنوعی: چشمهات رو باز کن و عبرت بگیر، وقتی که موهات مثل این ماه سفید شده، نذار در خواب غفلت این شب روشن بگذره.
کشتیِ خود را سبک گردان درین دریا که نیست
بهتر از کامِ نهنگان مصرفیاسباب را
هوش مصنوعی: کشتیات را در این دریا سبک کن، زیرا آنچه نهنگها میخورند، هیچ چیز بهتری نیست که بخواهی بر روی آن مصرف کنی.
تیغِ او را در نظر دارند دائم کُشتگان
تشنگان در خواب میبینند صائب آب را
هوش مصنوعی: کسانی که به عشق و روحیهٔ او دچار شدهاند، همیشه در خیال و خواب خود وقایع دلخراش و آزارهای ناشی از عطش را مرور میکنند و به یاد آب و آرامش میافتند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1393/02/05 06:05
مهدی
به نظر این مصرع وزن درستیی نداره ، لطفا تصریح بفرمایید :
پیش راه شکوفه خونین نگیرد خامشی
1394/09/30 21:11
ناشناس
نشئه ی صرف از میممزوج باشد بیشتر
(می) اضافه است
1395/01/10 18:04
محسن شفیعی
بیت هفتم مصراع اول
پیش راه شکوه ی شکوه ی خونین
طبق چاپ محمد قهرمان
1398/08/20 19:11
امین هستم
در بیت پنجم مصرع اول همونطور که دوستِ نازنینمون فرمودند "می" دوم اضافه ست.
1398/08/20 19:11
امین هستم
"پیشِ راهِ شِکوه یِ" در بیت هفتم صحیح ست نه شکوفه.