غزل شمارهٔ ۱۴۹۸
شور شیرین سخنان در به هم آمیختن است
سرمه ناله زنجیر ز هم ریختن است
امتحان کردن شمشیر به این خاک نهاد
جرعه اول مینا به زمین ریختن است
ساختن غالیه آلود سر زلف ترا
مشک را با جگر سوخته آمیختن است
مژه ها را به هم افکنده ز شوخی چشمش
مست را کار همین فتنه برانگیختن است
دل به تار نفس سست مبند از غفلت
که بر هر دم زدن آماده بگسیختن است
بر سر داغ کهن، داغ نهادن صائب
گل ز بسیاری گل بر سر هم ریختن است
غزل شمارهٔ ۱۴۹۷: کلک من شعله برجسته این نه لگن استغزل شمارهٔ ۱۴۹۹: گریه ابر بهار از دل پر درد من است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شور شیرین سخنان در به هم آمیختن است
سرمه ناله زنجیر ز هم ریختن است
هوش مصنوعی: شوق و لذت در بیان کلمات در کنار هم قرار گرفتن است، اما اندوه و ناله مانند زنجیری است که از هم جدا میشود.
امتحان کردن شمشیر به این خاک نهاد
جرعه اول مینا به زمین ریختن است
هوش مصنوعی: تست کردن شمشیر به این معنی است که مانند ریختن اولین قطره از مینا بر زمین است. این جمله به این نکته اشاره دارد که هر چیز جدید یا خطرناک، باید ابتدا آزمایش شود تا نتیجهاش مشخص شود.
ساختن غالیه آلود سر زلف ترا
مشک را با جگر سوخته آمیختن است
هوش مصنوعی: آماده کردن عطر خوشبوی موهای تو مانند ترکیب کردن مشک با جگر سوخته است.
مژه ها را به هم افکنده ز شوخی چشمش
مست را کار همین فتنه برانگیختن است
هوش مصنوعی: مژههایش را به هم زده و با ناز و شوخی، چشمانش باعث شگفتی و گیجی دیگران شده است. کار او همین بازیگوشی و فتنهانگیزی است.
دل به تار نفس سست مبند از غفلت
که بر هر دم زدن آماده بگسیختن است
هوش مصنوعی: دل خود را به نفس و هوای نفس نسپار، زیرا هر لحظه ممکن است که دلت از دست برود و به سمت نابودی برود. حواست را جمع کن و غافل نشو.
بر سر داغ کهن، داغ نهادن صائب
گل ز بسیاری گل بر سر هم ریختن است
هوش مصنوعی: بر روی داغ قدیمی، داغ جدیدی گذاشتن نشان دهنده این است که گلها از جمع زیادی گلها بر روی هم انباشته شدهاند.