گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۸۳

دل ز خال لب منظور گرفتن ستم است
دانه را از دهن مور گرفتن ستم است
خون خود ما به دو چشم تو نمودیم حلال
باده از مردم مخمور گرفتن ستم است
سخن تنگدلان را نبود پا و سری
خرده بر غنچه مستور گرفتن ستم است
در تنوری چه نفس راست نماید طوفان؟
سر این باده پر زور گرفتن ستم است
شور باشد نمک محفل ما باده کشان
بر جراحت ره ناسور گرفتن ستم است
به قدح دست مکن پیش خم باده دراز
تا بود مهر، ز مه نور گرفتن ستم است
عشق در عقل تهی مغز عبث پیچیده است
پنجه با مردم بی زور گرفتن ستم است
گرچه ظرف سخن حق نبود مردم را
دهن جرأت منصور گرفتن ستم است
در چنین وقت که از دست تو می ریزد آب
دست بر آتشم از دور گرفتن ستم است
دزد را دار کند راست، ترحم مکنید
که عصا را ز کف کور گرفتن ستم است
زخم در کان نمک کهنه نگردد صائب
دل ازین عالم پر شور گرفتن ستم است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل ز خال لب منظور گرفتن ستم است
دانه را از دهن مور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از دل و احساسات دیگران سوءاستفاده کند، یعنی از زیبایی و عشق استفاده کند اما در عوض درد و رنج ایجاد کند، مانند این است که بخواهد دانه‌ای را از دهان مور بگیرد که زحمت زیادی برای پیدا کردن آن کشیده است. این نوع رفتار نشان‌دهنده ستم و بی‌رحمی است.
خون خود ما به دو چشم تو نمودیم حلال
باده از مردم مخمور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق و محبت خود، چشم‌انتظاری را بر خود همواره حلال دانستیم، اما اینکه بخواهیم از کسانی که تحت تأثیر خماری هستند، ناروا و ناحق چیزی بگیریم، بی‌انصافی است.
سخن تنگدلان را نبود پا و سری
خرده بر غنچه مستور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: سخن افرادی که در تنگنا هستند، قدرت و نفوذی برای خود ندارند، و قضاوت درباره کسی که در وضعیت نامناسبی قرار دارد، ناعادلانه و ناپسند است.
در تنوری چه نفس راست نماید طوفان؟
سر این باده پر زور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: در تنوری که آتش به شدت می‌سوزد، چگونه می‌تواند طوفان به دمیدن و تنفس بپردازد؟ این‌که بخواهیم از این شراب قوی بگیریم، ناعادلانه است.
شور باشد نمک محفل ما باده کشان
بر جراحت ره ناسور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: در جمع ما، شور و هیجان خاصی وجود دارد. نوشیدنی‌نوشان که به زخم‌های عمیق و نامناسب اشاره می‌کنند، این کار ظلم و نادرستی است.
به قدح دست مکن پیش خم باده دراز
تا بود مهر، ز مه نور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: در برابر شراب، دستت را به قدح دراز نکن و منتظر بمان تا نور مهر و محبت را بگیری، زیرا این کار ظلمی است.
عشق در عقل تهی مغز عبث پیچیده است
پنجه با مردم بی زور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: عشق در عقل بی‌معنی و بی‌فایده به نظر می‌رسد و تلاش برای تسلط بر افرادی که قدرت و نفوذی ندارند، عملی نادرست و ظالمانه است.
گرچه ظرف سخن حق نبود مردم را
دهن جرأت منصور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: هرچند کلام حق نمی‌تواند به راحتی در تمامی دل‌ها جا بگیرد، اما دردی که مردم تحمل می‌کنند، نشان‌دهندهٔ شجاعت آن‌ها در مواجهه با ستم و ظلم است.
در چنین وقت که از دست تو می ریزد آب
دست بر آتشم از دور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: در چنین زمانی که از موقعیت و قدرت تو کاسته می‌شود، اگر بخواهم به دوری از تو بگریزم و فرار کنم، این کار نادرستی است و به نوعی ظلم به خودم محسوب می‌شود.
دزد را دار کند راست، ترحم مکنید
که عصا را ز کف کور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: اگر دزدی را به دار مجازات کنند، نباید نسبت به او رحمی نشان داد. این مانند این است که به کسی که کور است، عصایش را از دستش بگیریم؛ زیرا این عمل ظلم و ستم است.
زخم در کان نمک کهنه نگردد صائب
دل ازین عالم پر شور گرفتن ستم است
هوش مصنوعی: زخم‌های قدیمی مانند زخم نمک هرگز بهبود نمی‌یابند. همچنین، دل‌های ما از این دنیای پراز درد و فشار نباید تحت ظلم و ستم قرار گیرند.